کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پزشک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پزشک
/pezešk/
معنی
کسی که بیماران را معالجه میکند؛ طبیب: ◻︎ چو چیره شود بر دل مرد رشک / یکی دردمندی بُوَد بیپزشک (فردوسی۱: ۱۴۴۱).
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
حکیم، دکتر، طبیب، نبضشناس، نبضگیر
دیکشنری
doctor, medico, physician
-
جستوجوی دقیق
-
پزشک
واژگان مترادف و متضاد
حکیم، دکتر، طبیب، نبضشناس، نبضگیر
-
پزشک
فرهنگ فارسی معین
(پِ زِ) [ په . ] (ص . اِ.)کسی که حرفه اش معالجه امراض است ، طبیب .
-
پزشک
لغتنامه دهخدا
پزشک . [ پ َ زَ ] (اِ) جغد باشد و آن پرنده ای است معروف . (برهان قاطع).
-
پزشک
لغتنامه دهخدا
پزشک . [ پ ِ زَ / زِ ] (اِ) کسی که بدرد بیماران رسیدگی کند و بتدبیر و دارو شفا بخشد. پزشک .بجشک . طبیب . متطبب . حکیم . آسی . مُعالج : بر روی پزشک زن میندیش چون هست درست بیسیارت . رودکی . و ابرص همچنین است زیرا که مرض برص چیزی است که پزشکان همه مقرند...
-
پزشک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: bičašk, bazašk] ‹پزشگ، پچشک، بجشک› (پزشکی) pezešk کسی که بیماران را معالجه میکند؛ طبیب: ◻︎ چو چیره شود بر دل مرد رشک / یکی دردمندی بُوَد بیپزشک (فردوسی۱: ۱۴۴۱).
-
پزشک
دیکشنری فارسی به عربی
طبيب
-
واژههای مشابه
-
periodontist
لثهپزشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] دندانپزشکی که متخصص لثهپزشکی است متـ . متخصص لثه
-
urologist
میزراهپزشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] پزشک متخصص میزراهپزشکی
-
orthopedist
استخوانپزشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] متخصص در علم استخوانپزشکی
-
obsterterician
زایمانپزشک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] پزشکی که در رشتۀ زایمانپزشکی تخصص دارد
-
clinician
پزشک بالینی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] فرد ورزیده یا پزشکی که به مراقبت و درمان بیماران میپردازد
-
gynecologist
پزشک زنان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی] پزشکی که در رشتۀ پزشکی زنان تخصص دارد
-
set medic
پزشک صحنه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] پزشک یا فرد غیرپزشکی که مسئولیت حفظ ایمنی و سلامت جسمی اعضای گروه تولید را در جریان تهیۀ فیلم بر عهده دارد
-
general practitioner, GP, doctor
پزشک عمومی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] پزشکی که مراقبتهای عمومی پزشکی را بر عهده دارد و در زمینۀ خاصی تخصص ندارد