کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پر کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پر کردن
معنی
(پُ. کَ دَ)(مص م .)1 - انباشتن ، لبریز کر دن . 2 - بسیار انجام دادن . 3 - (عا.) تحریک کردن .
فرهنگ فارسی معین
مترادف و متضاد
۱. آکندن، انباشتن، مشحون کردن، ممتلی کردن، مملو کردن
۲. اشغال کردن، مشغول کردن ≠ تخلیه، خالی کردن
دیکشنری
charge, fill, heap, pack, pervade, pile, ram, satiate, stock, wad
-
جستوجوی دقیق
-
پر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آکندن، انباشتن، مشحون کردن، ممتلی کردن، مملو کردن ۲. اشغال کردن، مشغول کردن ≠ تخلیه، خالی کردن
-
پر کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] ← باردار کردن
-
پر کردن
فرهنگ فارسی معین
(پُ. کَ دَ)(مص م .)1 - انباشتن ، لبریز کر دن . 2 - بسیار انجام دادن . 3 - (عا.) تحریک کردن .
-
پر کردن
لغتنامه دهخدا
پر کردن . [ پ ُ دَ ] (مص مرکب ) نهادن و ریختن چیزی در ظرف تا تمام ظرف را فراگیرد. انباشتن . مملو کردن . قطب ، زَند. تزنید. اِملاء. کعب . مَلأ. مَلاءة. مِلاءة. اِمداء.دَعدعة. ادماع . ادساق . دسع. مماداة. مِداء. شَحَط. شحوط. مشحط. زَفت . سَجر. قعز. اک...
-
پر کردن
دیکشنری فارسی به عربی
تخمة , حمل , ملء
-
پر کردن
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: por bekeri طاری: por kard(mun) طامه ای: âqnâɂan / tapnâɂan طرقی: mašt kardmun کشه ای: por kardmun نطنزی: por kardan
-
واژههای مشابه
-
پَر
لهجه و گویش بختیاری
par 1. پر؛ 2. برگ par-e-mow> برگِ مو> .
-
پَر
لهجه و گویش تهرانی
مقدار کم، یک پر چائی
-
پَر
لهجه و گویش تهرانی
دست :بپا پرش به پرت نگیرد.
-
پَر
لهجه و گویش تهرانی
میوه خشک کرده،برگه
-
پر و پر
لغتنامه دهخدا
پر و پر. [ پ َ رُ پ َ / پ ِ رُ پ ِ ] (اِ صوت ) پِرپِر. حرکت پر(؟) : پر پروانه پی درک تف شمع بودچونکه پر یافت بخواهد پر و پر پاریدن . مولوی .رجوع به پِرپِر شود.
-
پر زدن، پر کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
رفتن
-
پِرّ و پرّ
فرهنگ گنجواژه
صدای بال پرنده.
-
لَت و پَر ، لته پر
لهجه و گویش تهرانی
آب بند کشویی جوی ،آب بند