کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پر از سوراخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پر از سوراخ
دیکشنری فارسی به عربی
رباط
-
واژههای مشابه
-
پَر
لهجه و گویش بختیاری
par 1. پر؛ 2. برگ par-e-mow> برگِ مو> .
-
پَر
لهجه و گویش تهرانی
مقدار کم، یک پر چائی
-
پَر
لهجه و گویش تهرانی
دست :بپا پرش به پرت نگیرد.
-
پَر
لهجه و گویش تهرانی
میوه خشک کرده،برگه
-
پر و پر
لغتنامه دهخدا
پر و پر. [ پ َ رُ پ َ / پ ِ رُ پ ِ ] (اِ صوت ) پِرپِر. حرکت پر(؟) : پر پروانه پی درک تف شمع بودچونکه پر یافت بخواهد پر و پر پاریدن . مولوی .رجوع به پِرپِر شود.
-
پر زدن، پر کشیدن
لهجه و گویش تهرانی
رفتن
-
پِرّ و پرّ
فرهنگ گنجواژه
صدای بال پرنده.
-
لَت و پَر ، لته پر
لهجه و گویش تهرانی
آب بند کشویی جوی ،آب بند
-
پر جبرئیل،صدای پر جبرئیل
لهجه و گویش تهرانی
پول. صدای شماردن پول
-
گوله پر
لغتنامه دهخدا
گوله پر.[ ل ِ پ َ ] (اِ مرکب ) گیاهی که انجدان نیز گویند. (ناظم الاطباء). گلپر. در تداول مردم قزوین کُلَه پَر.
-
پر کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. آکندن، انباشتن، مشحون کردن، ممتلی کردن، مملو کردن ۲. اشغال کردن، مشغول کردن ≠ تخلیه، خالی کردن
-
آق پر
فرهنگ واژههای سره
سپیدپر
-
پر تعداد
فرهنگ واژههای سره
پرشمار