کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پری کانت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پریماه
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari māh) زیباروی ماه مانند .
-
پریمهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari mehr) (به مجاز) با محبت و نیکوکار .
-
پریناز
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari nāz) آن که چون پری ناز و کرشمه دارد ، کنایه از زیبا و خوش کرشمه و ناز است.
-
شاهپری
فرهنگ نامها
(تلفظ: šāh pari) پری ، عنبر .
-
crab
کجپَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی، علوم نظامی] چرخاندن نسبی هواگرد بهسمت باد بهنحویکه بتوان انحراف آن را جبران کرد
-
ماهپری
فرهنگ نامها
(تلفظ: māh pari) پریِ مانند ماه ؛ (به مجاز) بسیار زیبا .
-
پری نوش
فرهنگ نامها
پری در فارسی به معنای فرشته ونوش به معنای زندگی که میتوان به عنوان فرشته زندگی معنا کرد-نوش به معنای عسل میباشد که به عنوان ملکه عسل نیز میتوان معنا نمود
-
سبک پری
لغتنامه دهخدا
سبک پری . [ س َ ب ُ پ َ ] (حامص مرکب ) تیز پریدن . تیزروی : تیزتر از کبوتری برج ببرج می پردبیضه ٔ زر همی نهد دربدر از سبکپری .خاقانی .
-
نیم پری
لغتنامه دهخدا
نیم پری . [ پ ُ ] (حامص مرکب ) نیم پر بودن . در ظرفی تانیمه چیزی بودن . || (اصطلاح نجوم ) نصف الامتلاء. وقتی که ماه در تربیع باشد و آن در شب هفتم و بیست ویکم است . (یادداشت مؤلف ) (از مقدمه ٔ التفهیم ).
-
chipping 2
تراشهپَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی بسپار ـ علوم و فنّاورى رنگ] جدا شدن جزئی یا کامل فیلم (film) پوشرنگ خشک بهصورت پرک، براثر صدمۀ ناگهانی یا سایش در حین کار
-
chase ride
پهلوپَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] پروازی برای آموزش دانشجوی خلبانی که در آن معلم پرواز از هواپیمایی که در نزدیکی هواپیمای دانشجو پرواز میکند او را زیر نظر دارد و دستورهای لازم را به او میدهد
-
tail chase
پیپَری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم نظامی] نوعی راهکنش رزم هوایی که در آن جنگندۀ خودی با جنگندۀ دشمن، درحالیکه درحال دور شدن از آن است، درگیر میشود
-
پری دیدن
فرهنگ فارسی معین
(پِ. دَ) (مص م .) کنایه از: دیوانه شدن .
-
پری افسا
فرهنگ فارسی معین
(پَ. اَ) (ص فا.) مانند پری ، افسونگر، جن گیر، پری سای ، پری بند، پری خوان .
-
پری بند
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (ص مر.) نک پری افسا.