کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پری بند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پری بند
/pariband/
معنی
= پریافسا
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پری بند
فرهنگ فارسی معین
( ~. بَ) (ص مر.) نک پری افسا.
-
پری بند
لغتنامه دهخدا
پری بند. [ پ َ ب َ ] (نف مرکب ) شخصی که تسخیر جن کرده باشد. افسونگر. جن گیر. پری خوان . پری سای . پری افسای . افسونگر:پری بندان و زرّاقان نشسته ز بهر ویس یکسر دلشکسته . فخرالدین اسعد (ویس و رامین ).چون پریداران درخت گل همی لرزد ز بادچون پری بندان بر ...
-
پری بند
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت فاعلی) [قدیمی، عامیانه] pariband = پریافسا
-
واژههای مشابه
-
پَری
لهجه و گویش تهرانی
پروانه، پروین،پریوش،پریرخ
-
پریچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari čehr) فرشته رو ، زیبا مثل پری ؛ (به مجاز) زیبارو (ی).
-
پریچهره
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari čehre) (= پری چهر) ، ← پریچهر .
-
پریرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari rox) (= پری چهر) ، ← پری چهر.
-
پریرخسار
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari roxsār) (= پری چهر) ، ← پری چهر.
-
پریرو
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari ru) (= پری چهر) ، ← پری چهر.
-
پریروی
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari ruy) (= پری چهر) ، ← پری چهر.
-
پریزاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari zād) (در قدیم) پریزاده ، آنکه از نژادِ پَری است و (به مجاز) زیبا رو است .
-
پریسیما
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari simā) (فارسی ـ عربی) (= پری چهر) ، ← پری چهر.
-
پریشا
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari šā) (= پری شاد) ، ← پریشاد .
-
پریشاد
فرهنگ نامها
(تلفظ: pari šād) زیبا روی شاد و خرم .