کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پریشب پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پَریشُوو
لهجه و گویش بختیاری
pari-šow پریشب.
-
پرندوش
واژهنامه آزاد
پریشب
-
پرندیش
واژگان مترادف و متضاد
پرندوش، پریشب
-
پریدوش
فرهنگ فارسی عمید
(قید) [قدیمی] pariduš پرندوش؛ پریشب.
-
پرندوش
واژگان مترادف و متضاد
پرند، پرندیش، پریشب
-
پِرِیْ شُ
لهجه و گویش گنابادی
pereyshou در گویش گنابادی یعنی پریشب
-
پَس پَریشُوو
لهجه و گویش بختیاری
pas-parišow پس پریشب، سه شب پیش.
-
زمانها
لهجه و گویش تهرانی
امروز، دیروز، پریروز، پس پریروز، پس اون پریروز، فردا، پس فردا، پس اون فردا، امشب، دیشب، پریشب، پس پریشب،پس اون پریشب، فردا شب، پس فردا شب ، پس اون فردا شب
-
پریدوش
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (ق مر.) پرندوش ، پریشب .
-
پرندوش
فرهنگ نامها
(تلفظ: paran doš) (در قدیم) پریشب ، پرندوشین.
-
پرندوش
فرهنگ فارسی معین
(پَ رَ) (ق مر.) شب گذشته ، پریشب .
-
پرندوار
لغتنامه دهخدا
پرندوار. [ پ َ رَ ] (اِ مرکب ، ق مرکب ) شب روز گذشته باشد که پریشب است و آنرا بعربی بارحةالاولی خوانند. پَرندوش . (برهان ). پریشب . (رشیدی ). و رجوع به پرندوش شود. || شمشیر آبدار را گویند. (اوبهی ).
-
امبارح
لغتنامه دهخدا
امبارح . [ اَ رِ ] (ع اِ) و امبارحة، دیروز. اول امبارح ، پریروز. اولة امبارحة؛ پریشب . (از دزی ج 1).
-
پرندو
لغتنامه دهخدا
پرندو. [ پ َ رَ ] (ق مرکب ) شعوری گوید(ج 1 ص 245): ترخیم لفظ پرندوش است بمعنی پریشب .
-
پردوش
فرهنگ فارسی عمید
(قید) ‹پرندوش› [قدیمی] parduš ۱. شب گذشته.۲. پریشب: ◻︎ پردوش و پرندوش چسان بود خرابات / گویید و مترسید اگر مست خرابید (مولوی: لغتنامه: پردوش).