کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرگار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
بردال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (ریاضی) [قدیمی] bardāl = پرگار
-
دواره
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: دوّارَة] (ریاضی) [قدیمی] davvāre پرگار.
-
فرکال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹فرگال› [قدیمی] farkāl پرگار.
-
پردال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (ریاضی) [قدیمی] pardāl = پرگار
-
پرگر
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (ریاضی) [قدیمی] pargar = پرگار
-
رادیس
واژهنامه آزاد
پرگار
-
رادیس
واژهنامه آزاد
پرگار
-
فرجار
لغتنامه دهخدا
فرجار. [ ف ِ ] (معرب ، اِ) معرب پرگار و آن آلتی باشد که بدان دائره کشند. (برهان ). بِرکار. بیکار. معرب پرگار فارسی . (از اقرب الموارد). رجوع به پرگار شود.
-
پردال
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) پرگار.
-
بوصلة
دیکشنری عربی به فارسی
قطب نما , پرگار
-
dividers
دیکشنری انگلیسی به فارسی
تقسیم کننده ها، پرگار تقسیم
-
فرجار
فرهنگ فارسی معین
(فَ) [ ع . ] (اِ.) معرب پرگار.
-
رادیس
واژهنامه آزاد
در مهندسی ایران باستان به معنی پرگار است
-
وانساز
لغتنامه دهخدا
وانساز. (اِ) پرگار. وانسازه . (ناظم الاطباء).
-
وانسازه
لغتنامه دهخدا
وانسازه . [ زِ ] (اِ) وانساز. پرگار. (ناظم الاطباء).