کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرکوک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرکوک
/parkuk/
معنی
عمارت؛ عمارت عالی؛ قصر؛ کاخ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرکوک
لغتنامه دهخدا
پرکوک . [ پ َ ] (اِ) رجوع به پرگوک شود.
-
پرکوک
لغتنامه دهخدا
پرکوک . [ پ ُ ] (ص مرکب ) (ساعت ...) که کوک بسیار خواهد.
-
پرکوک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پرگوک› [قدیمی] parkuk عمارت؛ عمارت عالی؛ قصر؛ کاخ.
-
پرکوک
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) porkuk ۱. پارچهای که بر آن کوک بسیار زده شده.۲. ساعتی که بسیار کوک شود.
-
پرکوک
واژهنامه آزاد
َپرکوک کاخ، قصر، تاج وتخت پادشاهی
-
پرکوک
واژهنامه آزاد
عمارت.کاخ.راهساز.آبادگران