کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرچین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
از روی پرچین یاچارچوب پریدن
دیکشنری فارسی به عربی
مانع
-
واژههای همآوا
-
پَرچین
لهجه و گویش بختیاری
parčin پرچین، شاخهها و بوتههاى خاردار روى لبه دیوارِ باغ.
-
جستوجو در متن
-
pilferment
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچین
-
riveting
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچین
-
brachiate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچین
-
overshepherd
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچین
-
rivetter
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچین
-
sheafage
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچین
-
flagellar
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرچین
-
چین چین
لهجه و گویش تهرانی
پرچین
-
palisades
دیکشنری انگلیسی به فارسی
palisades، پرچین، صخرهء مشرف بر رودخانه، محجر، با پرچین احاطه کردن
-
palisade
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوشبختی، پرچین، صخرهء مشرف بر رودخانه، محجر، با پرچین احاطه کردن
-
پرنورد
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] pornavard پرچین؛ پرشکن.
-
riveting machine
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ماشین پرچین