کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرچانگی کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرچانگی کردن
معنی
(پُ نِ. کَ دَ) (مص ل .) پر - حرفی کردن ، وراجی کردن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرچانگی کردن
فرهنگ فارسی معین
(پُ نِ. کَ دَ) (مص ل .) پر - حرفی کردن ، وراجی کردن .
-
پرچانگی کردن
دیکشنری فارسی به عربی
فک
-
جستوجو در متن
-
jawed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فکری، هرزه درایی کردن، پرچانگی کردن
-
jawing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جوانه زدن، هرزه درایی کردن، پرچانگی کردن
-
چانه زدن
واژگان مترادف و متضاد
۱. تخفیفگرفتن ۲. پرگویی کردن، پرچانگی کردن، چانهجنبانی کردن
-
jaw
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فک، گیره، ارواره، دم گیره، وراجی، تنگنا، هرزه درایی کردن، پرچانگی کردن
-
jaws
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فک، گیره، ارواره، دم گیره، وراجی، تنگنا، هرزه درایی کردن، پرچانگی کردن
-
پرحرفی
لغتنامه دهخدا
پرحرفی . [ پ ُ ح َ ] (حامص مرکب ) در تداول عوام ، پرگوئی . بسیارگوئی . روده درازی .- پرحرفی کردن ؛ پرگوئی کردن . روده درازی کردن .پرچانگی کردن .
-
پرگوئی
لغتنامه دهخدا
پرگوئی . [ پ ُ ] (حامص مرکب ) هَذرَمَه . درازنفسی . پرچانگی . روده درازی . پررودگی . وراجی . بسیارگویی . پرحرفی رجوع به پرگفتن شود.- پرگوئی کردن ؛ پرگفتن . بسیارگفتن . اکثار. اطناب کردن . زنخ زدن . پرچانگی کردن . روده درازی کردن . اذراع در کلام . تذ...
-
روده درازی کردن
لغتنامه دهخدا
روده درازی کردن . [ دَ / دِ دِ ک َ دَ ] (مص مرکب )پرگویی کردن . پرحرفی کردن . بسیار سخن گفتن . پرچانگی کردن . کثرت کلام داشتن . اطناب کردن . در سخن گفتن بسیار طول دادن . رجوع به روده دراز و روده درازی شود.
-
درازنفسی
لغتنامه دهخدا
درازنفسی . [ دِ ن َف َ ] (حامص مرکب ) حالت درازنفس . درازنفس بودن . رجوع به درازنفس شود. || کنایه از پرگویی یعنی کلام را طویل کردن و بسیار گفتن . (غیاث ). زیاده گویی .(آنندراج ). روده درازی . پرچانگی . وراجی : درازنفسی از حد گذشت می کوشم در اختتام دع...
-
فک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: فکّ] fak[k] ۱. = آرواره۲. (اسم مصدر) باز کردن یا جدا کردن دو چیز از هم.۳. (اسم مصدر) [قدیمی] رها کردن.〈 فک اضافه: (ادبی) در دستور زبان، حذف کردن کسرۀ اضافه از حرف آخر مضاف، مثل صاحبدل، صاحبدولت، صاحبدیوان.〈 فک زدن: (مصدر لا...
-
روده درازی
لغتنامه دهخدا
روده درازی . [ دَ / دِ دِ ] (حامص مرکب ) پرگویی . پرحرفی . درازنفسی . پرچانگی . اطاله ٔ کلام . کثرت سخن . رجوع به روده دراز و روده درازی کردن شود.
-
چس نفسی
لغتنامه دهخدا
چس نفسی . [ چ ُ ن َ ف َ ] (حامص مرکب ) پرحرفی . یاوه گویی .وراجی . هرزه درایی . مهمل بافی . پرچانگی . رجوع به چس نفس و چس نفسی کردن شود. || ضعف و ناتوانی .