کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرپشت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرپشت
/porpošt/
معنی
ویژگی گیاه یا مویی که بسیار نزدیکبههم روییده باشد؛ انبوه.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
انبوه، جعودت، فراوان، متراکم، مجعد ≠ کمپشت
دیکشنری
close, compact, dense, exuberant, rank
-
جستوجوی دقیق
-
پرپشت
واژگان مترادف و متضاد
انبوه، جعودت، فراوان، متراکم، مجعد ≠ کمپشت
-
پرپشت
فرهنگ فارسی معین
(پُ. پُ) (ص مر.) انبوه ، فراوان ، متراکم .
-
پرپشت
لغتنامه دهخدا
پرپشت . [ پ ُ پ ُ ] (ص مرکب ) که بسیار نزدیک یکدیگر روییده باشد. انبوه . بسیارروییده : موی پرپشت . حاصلی پرپشت . || که فراوان ریزد و دیر پاید: باران پرپشت .
-
پرپشت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) porpošt ویژگی گیاه یا مویی که بسیار نزدیکبههم روییده باشد؛ انبوه.
-
پرپشت
دیکشنری فارسی به عربی
ثابت , سميک , کثيف , متحمس , معشب ، أَثِيث
-
واژههای مشابه
-
پرپشت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اثخن
-
واژههای همآوا
-
پُر پشت
لهجه و گویش تهرانی
موی زیاد
-
جستوجو در متن
-
replantation
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرپشت سازی
-
purselike
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرپشت
-
pursley
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرپشت
-
quill feather
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرپشت کردن
-
اکسوم
فرهنگ واژههای سره
پرپشت، پرگیاه