کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرپر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
پرناک
واژهنامه آزاد
پُرپَر. کرکس پُرپَر
-
hyperion
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرپر شدن، تیتان پدر هلیوس
-
آذرگل
فرهنگ نامها
(تلفظ: āzar gol) نام گلی سرخرنگ که پُرپَر است و به آن گل آتشین میگویند .
-
پرناک
لغتنامه دهخدا
پرناک . [ پ َ ] (ص مرکب ) پُرپَر: غُداف ؛ کرکس پرناک . (منتهی الارب ).
-
میخک
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) (زیستشناسی) mixak گیاهی زینتی با گلهای پُرپَر به رنگهای سرخ، بنفش، یا سفید.
-
بال و پر
فرهنگ گنجواژه
وسیله پرواز، یاور. بال و پر زدن= پرپر زدن
-
پر و بال زدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. زَ دَ) (مص ل .) 1 - پرپر زدن ، بال و پر زدن . 2 - نفرینی است کنایه از: مردن .
-
رازقی
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ. ص .) 1 - نام گلی است سفید و کوچک و پرپر و خوشبو که از آن عطر هم می گیرند. 2 - نوعی انگور که دانه های ریز دارد.
-
لادن
لغتنامه دهخدا
لادن . [ دَ ] (اِ) در معنی امروزی لادن نام قسمی گل است از خانواده ٔ تروپئولاسه . دارای ساقه ٔ نازک و خزنده و برگهای گرد و گلهای کم پر یا پرپَر زرد؛ نارنجی یا قرمز ودورنگ . رقمهایش عبارتند از لادن پاکوتاه که در ایران بسیار است و لادن پرپر و لادن گل در...
-
پر و پر
لغتنامه دهخدا
پر و پر. [ پ َ رُ پ َ / پ ِ رُ پ ِ ] (اِ صوت ) پِرپِر. حرکت پر(؟) : پر پروانه پی درک تف شمع بودچونکه پر یافت بخواهد پر و پر پاریدن . مولوی .رجوع به پِرپِر شود.
-
پر و بال زدن
لغتنامه دهخدا
پر و بال زدن . [ پ َ رُ زَ دَ ] (مص مرکب ) پرپر زدن .دست و بال زدن مرغ . و نفرینی است : پر و بال بزنی !
-
پر
لغتنامه دهخدا
پر. [ پ ِ ] (اِ صوت ) در تداول اطفال ، آواز پریدن گنجشک و جز آن .- || پر زدن ، در تداول اطفال ؛ پریدن . پرواز کردن . و رجوع به پِرپِر شود.
-
رازقی
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی. فارسی] rāzeqi ۱. (زیستشناسی) گلی سفید، کوچک، پرپر، و خوشبو که از آن عطر میگیرند۲. (زیستشناسی) نوعی انگور با دانههای ریز.۳. [قدیمی] خمر؛ شراب.
-
گل پیوندی
لغتنامه دهخدا
گل پیوندی . [ گ ُ ل ِ پ َ / پ ِ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی از گل که با آمیختن و پیوند با سایر گلها بواسطه ٔ پرورش و پیوند دو رگه های گوناگون ساخته و پرپر میشود. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب ص 228 شود.
-
کوکب
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی، جمع: کواکب] ko[w]kab ۱. (نجوم) ستاره.۲. (زیستشناسی) گلی زینتی، پُرپَر، و به رنگهای سرخ، زرد، سفید، و بنفش که از طریق پیاز زیاد میشود.۳. [قدیمی، مجاز] اشک.۴. [قدیمی، مجاز] میخ تزئینی شمشیر.