کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پروین گسل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پروین گسل
لغتنامه دهخدا
پروین گسل . [ پ َ گ ُ س ِ / س َ ] (نف مرکب ) پروین شکن . شکننده ٔ پروین در زیبائی : اینْت لطف دل که از یک مشت گل ماه ِ او چون می شود پروین گسل . مولوی .
-
واژههای مشابه
-
گاو پروین
لغتنامه دهخدا
گاو پروین . [ وِ پ َرْ ] (اِخ ) ثور ثریا : گاوی است در آسمان و نامش پروین گاو دگری نهفته در زیرزمین چشم خردت گشای چون اهل یقین زیر و زبر دو گاو مشتی خر بین . خیام .رجوع به گاو شود.
-
پرویندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: parvin doxt) دختری که صاحب چهرهای مانند پروین است؛ (به مجاز) زیبارو .
-
پروینرخ
فرهنگ نامها
(تلفظ: parvin rox) صاحب رخساری مانند پروین ؛ (به مجاز) زیبارو .
-
جان پروین
لغتنامه دهخدا
جان پروین . [ ن ِ پ َرْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) شراب . (مجموعه ٔ مترادفات ص 224).
-
ماه پروین
لغتنامه دهخدا
ماه پروین . [ پ َرْ ] (اِ مرکب ) اسم فارسی جدوار است . (انجمن آرا) (آنندراج ) (فهرست مخزن الادویه ). زرنباد و جدوار. (ناظم الاطباء). جدوار. ماه فرفین . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). گیاهی است از تیره ٔ زنجبیلها که خاص مناطق گرم (هند و مالزی ) می باشد ...
-
پروین اعتصامی
لغتنامه دهخدا
پروین اعتصامی . [ پ َرْ ن ِ اِ ت ِ ] (اِخ ) مسمّاة به رخشنده . شاعره ٔ ایرانی . دخت مرحوم یوسف اعتصامی (اعتصام الملک آشتیانی ). وی در 25 اسفندماه 1285 هَ . ش . در تبریز متولد گردید. در کودکی با پدر به تهران آمد و بقیه ٔ عمر خود را در این شهر گذرانید....
-
پروین خاتون
لغتنامه دهخدا
پروین خاتون . [ پ َرْ ] (اِخ )شاعره ای است باستانی که از شعر او در لغت نامه ٔ اسدی به شاهد آمده است و در بعض نسخ پرویزخاتون ضبط شده وظاهراً پروین خاتون درست باشد این دو بیت از اوست :طفل را چون شکم بدرد آیدهمچو افعی ز رنج ، او برپیخت گشت ساکن ز درد چو...
-
چرخ پروین
لغتنامه دهخدا
چرخ پروین . [ چ َ خ ِ پ َرْ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) فلک پروین . مدار پروین : نادان اگر نیاید پیشم عجب چه داری پروانه چون برآید هرگز بچرخ پروین .ناصرخسرو.
-
ماه و پروین
لغتنامه دهخدا
ماه و پروین . [ هَُ پ َرْ ] (اِ مرکب ) ماه فرفین . جدوار. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). و رجوع به ماه فرفین و جدوار شود.
-
مه و پروین
فرهنگ گنجواژه
انجم.
-
جستوجو در متن
-
جوشن
لغتنامه دهخدا
جوشن . [ ج َ / جُو ش َ ] (اِ) خفتان . (مهذب الاسماء).سلاحی باشد غیر زره چه زره تمام از حلقه است و جوشن حلقه و تنگه ٔ آهن هم باشد. (برهان ) (آنندراج ). معرب آن هم جوشن است . (حاشیه ٔ برهان چ معین ) : بپوشید تن را بچرم پلنگ که جوشن نبد آنگه آئین جنگ . ...
-
ناوک
لغتنامه دهخدا
ناوک . [ وَ ] (اِ مصغر) (از: ناو + ک ، تصغیر و نسبت و شباهت ) ناوه . (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). مصغر ناو است . (برهان قاطع). ناو خرد و کوچک . (ناظم الاطباء). || نوعی از تیر باشد و آن تیری است کوچک . و بعضی گویند آلتی است چوبین و میان خالی که تیر ن...