کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرویز فلک پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرویز فلک
لغتنامه دهخدا
پرویز فلک . [ پ َرْ زِ ف َ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از خورشید است . (برهان قاطع).
-
واژههای مشابه
-
گور پرویز
لغتنامه دهخدا
گور پرویز. [ پ َرْ ] (اِخ ) دهی است از بخش ایذه ٔ شهرستان اهواز واقع در 9 هزارگزی جنوب ایذه ، کنار راه مالرو ده ملا به نورآباد. جلگه و گرم سیر است .سکنه ٔ آن 212 تن است . آب آن از قنات و چشمه تأمین میشود. محصول آن غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری و...
-
قلعه پرویز
لغتنامه دهخدا
قلعه پرویز. [ق َ ع َ پ َرْ ] (اِخ ) این قلعه در یک فرسنگی جنوب قریه ٔ مریوت لارستان است . (جغرافیای غرب ایران ص 128).
-
پرویز لارستان
لغتنامه دهخدا
پرویز لارستان . [ پ َرْ زِ رِ ] (اِخ ) (قلعه ٔ...) فرسخی بیشتر جنوبی قریه ٔ مربوت از ناحیه ٔ مضافات شهر لار، کوه کوچکی افتاده آنرا قلعه پرویز و پرویزن گویند به ده نفر مستحفظ محفوظ بماند آبش از آب انبار بارانی و چاهی عمیق دارد آبش شور است . (فارس نامه...
-
خاک پرویز
لغتنامه دهخدا
خاک پرویز. [پ َرْ ] (نف مرکب ) خاکبیز. خاک الک کننده : تو خسروی و من از صدق دل نه از پی زربر آستانه ٔ قصر تو خاک پرویزم . نزاری قهستانی .رجوع به پرویختن شود.
-
خسرو پرویز
لغتنامه دهخدا
خسرو پرویز. [ خ ُ رَ / رُو پ َرْ ] (اِخ ) وی یکی از پادشاهان ساسانی است که از طریق «وستهم » و «وندوی » دو نفر از بزرگان ایران پس از خلع هرمز بپادشاهی رسید. خسروپرویز در این روزگار به آذربایجان بود و چون بشاهی رسید شتابان به تیسفون رفت و در سال 590 م ...
-
خرداد پرویز
لغتنامه دهخدا
خرداد پرویز. [ خ ُ پ َ ] (اِخ ) نام یکی از شاهان ساسانی است بنابر قول مجمل التواریخ و القصص : پادشاهی خرداد پرویز یک سال بوده گویند بمرد و نیز روایتی است که کسری نامی دیگر بنشاندند از فرزندان اردشیر بابک وپس بکشتند. (مجمل التواریخ و القصص چ بهار ص 73...
-
پران پرویز
واژهنامه آزاد
اسم روستای در شهرستان پل دختر لرستان
-
شهریزاد و پرویز
لغتنامه دهخدا
شهریزاد و پرویز. [ ش َ دُ پ َرْ ] (اِخ ) نام داستانی ایرانی که در قدیم آنرا بعربی ترجمه کرده اند. (ابن الندیم ).
-
پرویز و کیقباد
فرهنگ گنجواژه
پادشاهان قدیم.
-
جستوجو در متن
-
جام کسری
لغتنامه دهخدا
جام کسری . [ م ِ ک ِ را ] (اِخ ) جام شراب کسری . پیاله ای که کسری در آن شراب میخورده است : جهان ز پرتو روی تو جام کسری شدفلک ز نفحه ٔ لطف توگوی عنبر گشت . کمال اسماعیل (ازآنندراج ).در این شعر ظاهراً مقصود از کسری خسرو پرویز است . || جام بزرگ . پیاله ...
-
خسرونشان
لغتنامه دهخدا
خسرونشان . [ خ ُ رَ / رُو ن ِ ](ص مرکب ) کسی که در وی نشان پادشاهی باشد. (ناظم الاطباء). درویشی که در او نشان سلطنت باشد. (شرفنامه ٔ منیری ). || آنکه هر که را خواهد بپادشاهی رساند. (شرفنامه ٔ منیری ) (ناظم الاطباء) : صدر جهان که خسرو شرع است بی گمان ...
-
جرعه کش
لغتنامه دهخدا
جرعه کش . [ ج ُ ع َ / ع ِ ک َ / ک ِ ] (نف مرکب ) جرعه نوش . رجوع بجرعه کشیدن و جرعه نوش شود : عقل جگر تفته ای است همت خشک آخوری است جرعه کش جام او زله برخوان او. خاقانی .دادگرا فلک ترا جرعه کش پیاله باددشمن دل سیاه تو غرقه بخون چو لاله باد. حافظ (از ...