کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پروژه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پروژه
/po(e)rože/
معنی
طرح و نقشهای که برای انجام یک کار در نظر گرفته میشود.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
برنامه، طرح، نقشه
برابر فارسی
برنامه، پیرنگ
دیکشنری
design, game, plan, project
-
جستوجوی دقیق
-
پروژه
واژگان مترادف و متضاد
برنامه، طرح، نقشه
-
پروژه
فرهنگ واژههای سره
برنامه، پیرنگ
-
project
پروژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] مجموعۀ فعالیتهای موقت و هدفمند برای تولید محصول یا ارائۀ خدمت یا کسب نتایج مشخص با زمان و هزینه و منابع معین
-
پروژه
فرهنگ فارسی معین
(پُ ژِ) [ فر. ] (اِ.)1 - طرح ، نقشه . 2 - طرح و نقشة کارهایی که باید انجام شود.
-
پروژه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: projet] po(e)rože طرح و نقشهای که برای انجام یک کار در نظر گرفته میشود.
-
پروژه
دیکشنری فارسی به عربی
مشروع
-
پروژه
واژهنامه آزاد
کلان کار
-
واژههای مشابه
-
project scope
گسترۀ پروژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] کارهایی که باید برای ارائۀ یک محصول یا خدمت یا نتیجه یا ویژگیها و کارکردهای مشخص انجام شود
-
project phase
فاز پروژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] مجموعهای از فعالیتهای پروژه که با یکدیگر ارتباط منطقی دارند و معمولاً به تحویل بخش معینی از کار منجر میشوند
-
project manager
مدیر پروژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] فرد منصوب ازطرف سازمان مجری پروژه که مسئولیت تحقق اهداف پروژه را بر عهده دارد
-
project management
مدیریت پروژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] برنامهریزی و سازماندهی و تخصیص منابع و اجرا و پایش تمام جوانب یک پروژه برای دستیابی به اهداف آن
-
project charter
منشور پروژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] سندی که آغازگر یا حامی پروژه صادر میکند و بر پایۀ آن پروژه را رسمیت میبخشد و به مدیر پروژه اختیار میدهد تا منابعِ دراختیار را برای فعالیتهای پروژه به کار گیرد
-
project initiation
آغاز پروژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] شروع فرایندی که در نتیجۀ آن پروژه رسمیت مییابد و گسترۀ آن تعیین میشود
-
project procurement
تدارکات پروژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت-مدیریت پروژه] مدیریت فرایندهای تأمین کالا و خدمات مورد نیاز پروژه از منابعی خارج از گروه پروژه