کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پروفیل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پروفیل
/po(e)rofil/
معنی
۱. نقشه و تصویر ساختمان که یک طرف آن را نشان بدهد، مثل اینکه آن را از میان بریده باشند.
۲. میلۀ استاندارد با مقطع ثابت و طول زیاد که در ساختمانسازی کاربرد دارد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پروفیل
فرهنگ فارسی معین
(پُ رُ) [ فر. ] (اِ.) 1 - نقشه و تصویری که مقطع طولی ساختمان یا سازه را نشان دهد. 2 - میلة استاندارد فلزی با مقطع ثابت و طول زیاد که در ساختمان سازی و ماشین - سازی به کار می رود.
-
پروفیل
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: profil] po(e)rofil ۱. نقشه و تصویر ساختمان که یک طرف آن را نشان بدهد، مثل اینکه آن را از میان بریده باشند.۲. میلۀ استاندارد با مقطع ثابت و طول زیاد که در ساختمانسازی کاربرد دارد.
-
واژههای مشابه
-
end-on spread seismic profile
پروفیل لرزهای یکسوگسترش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] نوعی آرایش لرزهای برای دادهبرداری یکسوگسترش
-
جستوجو در متن
-
profiler
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروفیل
-
profiled
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروفیل
-
profilograph
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروفیل گراف
-
split spread data acquisition
دادهبرداری دوسوگسترش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ژئوفیزیک] دادهبرداری لرزهای با قرار دادن چشمه در وسط پروفیل لرزهای