کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پروش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پروش
معنی
(پَ رُ) (اِ.) آبلة ریز یا جوشی که روی پوست بوجود می آید.
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پروش
فرهنگ فارسی معین
(پَ رُ) (اِ.) آبلة ریز یا جوشی که روی پوست بوجود می آید.
-
پروش
لغتنامه دهخدا
پروش . [ پ َ ] (اِ) جوششی که از اعضای مردم برآید و آنرا به عربی بَثر یا بَثَر گویند.
-
جستوجو در متن
-
parent 2
والد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم سلامت] کسی که کودک را به دنیا میآورد یا پروش میدهد و بزرگ میکند
-
پلوز
لغتنامه دهخدا
پلوز. [ پ ِ ] (اِخ ) پلوزیوم . شهر مستحکم مصر قدیم واقع در طرف شرقی پلادلتا بر مصّب اول شعبه ٔ نیل . جنگ قطعی میان کبوجیه و پسامتیک سوم بسال 525 که بفتح ایرانیان خاتمه پذیرفت در این محل وقوع یافت این شهر تا قرن سیزدهم میلادی بنام ترمه باقی بود و هنگا...