کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پروستات پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پروستات
/po(e)rostāt/
معنی
غدۀ کوچک مخروطیشکلی در زیر مثانۀ مردان که مجرای منی از آن عبور میکند و مایع لزج سفیدرنگی را ترشح میکند؛ وذی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
prostate gland, prostate
پروستات
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] غدهای در موجودات نر که در اطراف گردن مثانه و پیشابراه قرار دارد
-
پروستات
فرهنگ فارسی معین
(پُ رُ سْ) [ فر. ] (اِ.) یک زوج غده که تقریباً هر یک به اندازة بادام کوچکی هستند و به طور قرینه در ابتدای پیشاب راه (آلت ) در بالای میان دو راه قرار گرفته اند.
-
پروستات
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: prostate] (زیستشناسی) po(e)rostāt غدۀ کوچک مخروطیشکلی در زیر مثانۀ مردان که مجرای منی از آن عبور میکند و مایع لزج سفیدرنگی را ترشح میکند؛ وذی.
-
واژههای مشابه
-
prostatitis
پروستاتآماس
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] التهاب غدۀ پروستات
-
جستوجو در متن
-
prostates
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروستات، غده پروستات
-
prostate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروستات، غده پروستات
-
anteprostatic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بدون پروستات
-
porencephalous
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروستات
-
prothmia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروستات
-
prosternums
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروستات
-
procritique
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروستات
-
lavament
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروستات
-
porencephalia
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروستات