کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرورش کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
ranch
دیکشنری انگلیسی به فارسی
در مرتع پرورش احشام، مزرعه یا مرتع احشام، دامداری کردن، در مرتع پرورش احشام کردن
-
purveyed
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرورش داده شده، تهیه کردن، سورسات تهیه کردن
-
ranching
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دامداری، دامداری کردن، در مرتع پرورش احشام کردن
-
ranched
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رانده شده، دامداری کردن، در مرتع پرورش احشام کردن
-
educing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آموزش و پرورش، استخراج کردن، استنباط کردن، گرفتن
-
تربیت کردن
واژگان مترادف و متضاد
ادب کردن، پرورش دادن، تادیب کردن، تعلیم دادن، فرهیختن، بار آوردن، پروراندن
-
تربیت کردن
فرهنگ واژههای سره
پرورش دادن، فرهیختن
-
cultivating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرورش دادن، کشت کردن، زراعت کردن، ترویج کردن، خیش زدن، خیش کشیدن
-
rearing
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرورش، پروردن، تربیت کردن، بلند کردن، افراشتن، نمودار شدن
-
nurture
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرورش دهید، پرورش، تربیت، تغذیه، غذا، بار اوردن بچه، پروردن، بزرگ کردن
-
nurtures
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرورش می دهد، پرورش، تربیت، تغذیه، غذا، بار اوردن بچه، پروردن، بزرگ کردن
-
perorating
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرورش، سخن بدرازا کشاندن، نطق کردن
-
بزرگ کردن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بارآوردن، پرورش دادن، پروراندن ۲. تربیت کردن ۳. تروخشک کردن، مراقبت کردن ۴. آگراندیسمان کردن، مبالغه کردن، مهم جلوه دادن، اغراق کردن
-
رو آوردن
فرهنگ فارسی معین
(وَ یا وُ دَ) (مص ل .) 1 - توجه کردن ، میل کردن . 2 - پرورش دادن .
-
develops
دیکشنری انگلیسی به فارسی
توسعه می یابد، توسعه دادن، بسط دادن، پرورش دادن، ایجاد کردن