کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرورش اندام پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
body building
پرورش اندام
واژههای مصوّب فرهنگستان
[ورزش] تقویت عضلات بدن با حرکات قدرتی
-
واژههای مشابه
-
culture techniques1
فنون پرورش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقیانوسشناسی] مجموعهای از روشهای پیچیدۀ فیزیکی و شیمیایی برای پرورش اندامگانهای زنده
-
forest tending, tending
پرورش جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] کلیۀ عملیاتی که به بهبود وضع کمّی و کیفی جنگل منجر شود
-
consciousness raising
پرورش خودآگاهی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] فرایندی در بحثهای گروهی بهمنظور کسب آگاهی بیشتر از نیازها و اهداف و ارزشها و همچنین رفتار و نحوۀ ارتباط با دیگران
-
پرورش کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ)(مص ل .) رشد کردن ، پرورش یافتن .
-
پرورش دادن
لغتنامه دهخدا
پرورش دادن . [ پ َرْ وَ رِ دَ ] (مص مرکب ) پروردن . پروریدن . پروراندن . پرورانیدن . تربیت کردن . بزرگ کردن . تأدیب . تعلیم . اِلماظ. ترشیح . تیمار کردن . پرستاری کردن . مراقبت کردن : و ایزد تعالی آفتاب را از نور بیافرید و آسمانها و زمینها را بدو پر...
-
پرورش آموختگان
لغتنامه دهخدا
پرورش آموختگان .[ پ َرْ وَ رِ ت َ ت ِ ] (اِ مرکب ) ج ِ پرورش آموخته ، کنایه از انبیا و اولیاء و شعرا باشد. (برهان قاطع).
-
پرورش آموز
لغتنامه دهخدا
پرورش آموز. [ پ َرْ وَ رِ ] (نف مرکب ) علم و حکمت آموز. اشارت به ذات حق تعالی . صاحب ادب و علم و حکمت . معلم . صاحب مجاهده و سلوک . پیر. مرشد. هادی . (تتمه ٔ برهان ).
-
پرورش یافته
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) parvarešyāfte تربیتیافته؛ تربیتشده.
-
پرورش دادن
دیکشنری فارسی به عربی
تبن
-
forest edge tending
پرورش حاشیۀ جنگل
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] عملیات پرورشی حاشیۀ جنگل که به بهبود کمّی و کیفی گونههای درختی و درختچهای و ساختار پلکانی آن منجر میشود
-
پرورش یافتگان ازل
لغتنامه دهخدا
پرورش یافتگان ازل . [ پ َرْ وَ رِ ت َ / ت ِ ن ِ اَ زَ ] (ترکیب اضافی ، ا مرکب ) انبیاء و اولیاء. (آنندراج ).
-
اموزش و پرورش
دیکشنری فارسی به عربی
تربية
-
محل پرورش اطفال زودرس
دیکشنری فارسی به عربی
حاضنة