کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرورانیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرورانیده
/parvarānide/
معنی
پرورده؛ پرورشیافته.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرورانیده
فرهنگ فارسی معین
(پَ وَ دِ) (ص مف .) پرورده ، پرورش یافته .
-
پرورانیده
لغتنامه دهخدا
پرورانیده . [ پ َرْ وَ دَ / دِ ] (ن مف ) پرورده . پرورانده . پرورش یافته . تربیت کرده : ببیند یکی روی دستان سام که بد پرورانیده اندر کنام .فردوسی .
-
پرورانیده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت مفعولی) [قدیمی] parvarānide پرورده؛ پرورشیافته.
-
جستوجو در متن
-
محثل
لغتنامه دهخدا
محثل . [ م ُ ث َ ] (ع ص ) نعت مفعولی از احثال : صبی محثل ؛ کودک بد خورش داده شده . کودک بد پرورانیده شده . (از منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء).
-
پروریده
لغتنامه دهخدا
پروریده . [ پ َرْ وَ دَ / دِ ] (ن مف ) پرورده . پرورانیده . پرورش یافته . تربیت شده . تعلیم گرفته . مُرَبی . متأدّب . مرشّح .- شبان پروریده ؛ پرورده ٔ شبان : شبان پروریده ست وز گوسفندمزیده ست شیر این شه بی گزند .فردوسی .
-
دستان سام
لغتنامه دهخدا
دستان سام . [ دَ ن ِ ] (اِخ ) دستان زند. دستان پسر سام ، چه دستان لقب زال پدر رستم بوده است : تو پور گو پیلتن رستمی ز دستان سامی و از نیرمی . فردوسی .ببیند یکی روی دستان سام که بد پرورانیده اندر کنام . فردوسی .- پور دستان سام ؛ پسر زال یعنی رستم : ک...
-
یکی
لغتنامه دهخدا
یکی . [ ی َ / ی ِ ] (عدد، ص ، اِ) مزیدعلیه یک است و معنی هر دو برابر است ، فرقی ندارد مگر در بعضی محل . (آنندراج ) (غیاث ). یک از هر چیز. یک عدد. یک ، خواه در شمارش اشخاص یا اشیاء : یکی حال از گذشته دی یکی از نامده فرداهمی گویند پنداری که وخشورند یا ...