کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پروتون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پروتون
/po(e)roton/
معنی
ذرۀ بسیارریز ماده دارای بار الکتریکی مثبت که از اجزای تشکیدهندۀ اتم است.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پروتون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [فرانسوی: proton] (فیزیک) po(e)roton ذرۀ بسیارریز ماده دارای بار الکتریکی مثبت که از اجزای تشکیدهندۀ اتم است.
-
واژههای مشابه
-
proton stability constant
ثابت پایداری پروتون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] وارون ثـابت تـفکیک (disso eiation constant) یک باز ضعیف در محلول
-
protonation 1
پروتوندار شدن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] افزوده شدن یک پروتون به یک گونۀ شیمیایی
-
protonation 2
پروتوندار کردن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] افزودن یک پروتون به یک گونة شیمیایی
-
aprotic solvent
حلاّل بیپروتون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] حلاّلی که نه پروتون تولید میکند و نه آن را میپذیرد
-
protophilic solvent
حلاّل پروتوندوست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] حلاّلی که بهعنوان یک اسید ضعیف یا قوی توانایی پذیرش پروتون دارد
-
protogenic solvent, protic solvent
حلاّل پروتونزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] حلاّلی که بهعنوان یک اسید ضعیف یا قوی توانایی پروتوندهی دارد
-
dipolar aprotic solvent
حلاّل دوقطبی بیپروتون
واژههای مصوّب فرهنگستان
[شیمی] حلاّلی با ثابت دیالکتریک بیش از 15 و گشتاور دوقطبی دائمی زیاد
-
proton drip-line
خط پروتونچکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[فیزیک] مرزی در نمودار گونههستهها، که فراتر از آن از هستههای ناپایداری که پروتون اضافی دارند، پروتون گسیل میشود
-
جستوجو در متن
-
protons
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتون ها
-
proton
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتون
-
protonated
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتون
-
protonate
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتون