کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پروتز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پروتز
معنی
(پُ رُ تِ) [ فر. ] (اِ.) ~هر نوع وسیلة مصنوعی جانشین برای جبران نقص عضو، حفظ زیبایی یا هر دو. مانند دندان ، چشم یا پای مصنوعی .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پروتز
فرهنگ فارسی معین
(پُ رُ تِ) [ فر. ] (اِ.) ~هر نوع وسیلة مصنوعی جانشین برای جبران نقص عضو، حفظ زیبایی یا هر دو. مانند دندان ، چشم یا پای مصنوعی .
-
جستوجو در متن
-
prothesis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتز
-
prosthetic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتز
-
prosthesis
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتز
-
Perutz
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتز
-
prosthodontic
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتز دندانی
-
Max Perutz
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مکس پروتز
-
prophototropism
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتز بینی
-
partial denture
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتز جزئی
-
prosthetic device
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دستگاه پروتز
-
protocerebral
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتز کرونر
-
patent ductus arteriosus
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آرتروسکوپی پروتز دندانی
-
denture
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پروتز، یک دست دندان مصنوعی، دندان مصنوعی گذاری
-
نبل
لغتنامه دهخدا
نبل . [ ن ُ ب ِ ] (اِخ ) نوبل . آلفرد برنارد. از دانشمندان و مکتشفان بزرگ جهان و مبتکر جایزه ٔ نبل است . وی به سال 1833 م . در سوئد تولد یافت . پدرش امانوئل ، مهندس ساختمان بود. آلفرد نبل باآنکه تحصیلات کلاسی مرتبی نداشت اما به برکت هوش و پشتکار فوق ...