کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پروان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پروان
/parvān/
معنی
دستگاهی که با آن ابریشم را تاب دهند؛ چرخ ابریشمتابی.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
spinner
-
جستوجوی دقیق
-
پروان
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (اِ.) چرخ ابریشم ریسی .
-
پروان
لغتنامه دهخدا
پروان . [ پ َرْ ] (اِ) چرخ ابریشم تابی بود که ابریشم را بدان ازپیله برآورند و آن چرخ را بپای گردانند. (برهان ).
-
پروان
لغتنامه دهخدا
پروان . [ پ َرْ ] (اِخ ) نام شهری نزدیک غزنه . (لغت نامه ٔ اسدی ). و معرب آن فروان است . بین غزنه و بامیان و قریب به سرچشمه ٔ رودخانه لوکر در یک فرسخی این محل بین سلطان جلال الدین منکبرنی وقوتوقو از سرداران چنگیز جنگی روی داد که به فتح سلطان تمام شد ...
-
پروان
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) ‹پرون› [قدیمی] parvān دستگاهی که با آن ابریشم را تاب دهند؛ چرخ ابریشمتابی.
-
جستوجو در متن
-
پرون
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] parvan = پروان
-
پرون
لغتنامه دهخدا
پرون . [ پ َ وَ ] (اِ) مخفف پروان . چرخ ابریشم تابی که بپای گردانند و پروان به اضافه ٔ الف نیز گویند : از تفاخر چو کرم پیله سپهرتار مهرش کشیده بر پرون . ابوالفرج رونی .و نیز رجوع به پروان شود.
-
پرون
لغتنامه دهخدا
پرون . [ پ َ وَ ] (اِخ ) مخفف پروان . و آن شهری است نزدیک غزنین .
-
فروان
لغتنامه دهخدا
فروان . [ ف َرْ] (اِخ ) شهری است در حدود غزنه و آن معرب است و فارسیان پروان گویند. (یادداشت بخط مؤلف ). شهرکی است نزدیک غزنه . (از معجم البلدان ). رجوع به پروان شود.
-
سالاتی
لغتنامه دهخدا
سالاتی . [ ت َ ] (اِخ ) کوتلی (کتل ) است در شرق قلعه ٔ سیغان سرایک در پروان افغانستان . رجوع به قاموس جغرافیائی افغانستان شود.
-
بروان
لغتنامه دهخدا
بروان . [ ب َرْ ] (اِخ ) شهریست [ به حدود خراسان ] بانعمت و جای بازرگانان و درِ هندوستان است . (حدود العالم ). و رجوع به پروان شود.
-
لوگر
لغتنامه دهخدا
لوگر. [ ل َ گ َ ] (اِخ ) (رودخانه ٔ ...) نام رودی است که نزدیک قصبه ٔ پروان از آبادی های نزدیک به غزنین سرچشمه دارد. (از تاریخ مغول تألیف اقبال ص 61).
-
چرخ ابریشم تابی
لغتنامه دهخدا
چرخ ابریشم تابی . [ چ َ خ ِ اَ ش َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) دستگاهی مخصوص تابیدن نخهای ابریشم که از چرخهای بزرگ و کوچک متعدد تشکیل یافته است . چرخی که بوسیله ٔ آن ابریشم تابیده میشود. پروان .
-
حسین
لغتنامه دهخدا
حسین . [ ح ُ س َ ] (اِخ ) دهی است به فاصله ٔ 53500گزی بطرف شمال شرق غوربند مربوط حکومت اعلی پروان که بین 68 درجه و 59 دقیقه و 24 ثانیه ٔ طول البلد شرقی و 35 درجه و 6 دقیقه و 43 ثانیه ٔ عرض البلدشمالی واقع است . (فرهنگ جغرافیایی افغانستان ج 2).
-
سبزآب
لغتنامه دهخدا
سبزآب . [ س َ ] (اِخ ) قریه ای است بفاصله ٔ 2812 بر در جنوب شرق قلعه ٔ سرکاری بامیان متعلق به حکومت اعلی پروان که بخط 65 درجه و 59 دقیقه و 55 ثانیه ٔ طول البلد شرقی و 34 درجه و 42 دقیقه و 46 ثانیه ٔ عرض البلدشمالی واقع است . (از فرهنگ جغرافیایی افغان...