کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرواذ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرواذ
لغتنامه دهخدا
پرواذ. [ پ َرْ ] (اِ مرکب ) نشیمن گاه . بدواز. (حاشیه ٔ فرهنگ اسدی نخجوانی ). و شاید این صورت مصحف پدواز و بدواز باشد.
-
واژههای همآوا
-
پرواز
فرهنگ نامها
(تلفظ: parvāz) بال زدن و پریدن پرندگان در هوا ؛ (به مجاز) هر نوع حرکت و جابجایی.
-
پرواز
واژگان مترادف و متضاد
۱. پاریدن، پار، پرش، پریدن، طیران، مطار ۲. سیر، عروج ≠ ۳. نزول
-
پرواز
فرهنگ فارسی معین
(پَ) ( اِ.) 1 - پرش ، پریدن . 2 - تخته های باریکی که روی سقف کنار هم می چینند و حصیر یا پوشال را روی آن می اندازند.
-
پرواز
لغتنامه دهخدا
پرواز. [ پ َرْ ] (اِ مص ) بررفتن بهوا با بال چنانکه مرغان . رشیدی گوید: پریدن لیکن پریدن معنی حقیقی او نیست چنانکه مشهور شده بلکه معنی حقیقی او پرگشادن است که پرباز نیز گویند اما چون پریدن را پرگشادن لازم است به مجاز معنی پریدن ازو اراده کنند. - انته...
-
پرواز
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) ‹پرباز› parvāz ۱. پَر گشودن و پریدن پرندگان.۲. پرش.۳. پریدن و حرکت کردن در هوا.۴. [مجاز] مسافرت کردن با هواپیما.۵. (اسم) [قدیمی] تختههای نازک و باریک به درازی نیم متر که در پوشش خانه بر روی تیرهای سقف، نزدیک به هم میچینند و روی آنها پوش...