کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرهازه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرهازه
/parhāze/
معنی
۱. چوب پوسیده.
۲. آتشگیره.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
kindling
-
جستوجوی دقیق
-
پرهازه
فرهنگ فارسی معین
(پَ زِ یا زَ) ( اِ.) رکوی سوخته و چوب پوسیده که بر زیر سنگ چخماق نهند و چخماق زنند تا آتش در آن گیرد.
-
پرهازه
لغتنامه دهخدا
پرهازه . [ پ َزَ / زِ] (اِ) رکوی سوخته و چوب پوسیده که بر زبر سنگ چخماق نهند و چخماق بزنند تا آتش در آن درگیرد و آنرا پده و خف و پود نیز گویند. (جهانگیری ) (برهان قاطع).
-
پرهازه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] parhāze ۱. چوب پوسیده.۲. آتشگیره.
-
جستوجو در متن
-
قو
لغتنامه دهخدا
قو. [ق َ / قُو ] (اِ) رکوی سوخته و پنبه و صحیح بیخ درختی است که پر ملایم باشد و آتش چخماق در آن زود گیرد. (آنندراج ). رکو و پنبه ٔ نیم سوخته . (ناظم الاطباء). چوب پنبه ای که در آتش روشن کردن با چقماق استعمال میشد.(فرهنگ نظام ). آتش گیره . (ناظم الاطب...