کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرنور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرنور
/pornur/
معنی
بسیارروشن؛ دارای روشنایی بسیار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
alight, brilliant, incandescent, light, luminous, radiant, sunny
-
جستوجوی دقیق
-
پرنور
لغتنامه دهخدا
پرنور. [ پ ُ ] (ص مرکب ) صاحب فروغ بسیار : همی تابد شعاع داد از آن پرنور پیشانی .لوکری .
-
پرنور
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] pornur بسیارروشن؛ دارای روشنایی بسیار.
-
واژههای مشابه
-
لا مپ پرنور فلا ش عکاسی
دیکشنری فارسی به عربی
ضوء الکاميرا
-
جستوجو در متن
-
درخشاندن
فرهنگ فارسی عمید
(مصدر متعدی) de(a)raxšāndan روشن کردن؛ تابان و پرنور کردن.
-
flashbulbs
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلاش، لامپ پرنور فلاش عکاسی
-
Betelgeuse
یدالجوزا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ستارۀ آلفاجبار که دهمین ستارۀ پرنور آسمان است
-
ضوء الکاميرا
دیکشنری عربی به فارسی
لا مپ پرنور فلا ش عکاسي
-
flash bulb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
لامپ فلش، لامپ پرنور فلاش عکاسی
-
klieg light
دیکشنری انگلیسی به فارسی
نور کيگل، لامپ پرنور عکاسی و فیلمبرداری
-
flashbulb
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فلاش بوت، لامپ پرنور فلاش عکاسی
-
Altair
نسر طایر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ستارۀ آلفای عقاب که دوازدهمین ستارۀ پرنور شب از قدر 0/7 است
-
Vega
نسر واقع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] ستارۀ آلفای شلیاق که پنجمین ستارۀ پرنور شب از قدر صفر است
-
part-night lighting
نورپردازی پارهشب
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] تنظیم چراغها بهنحویکه تنها در بخشی از ساعات شب روشن یا پُرنور باشند