کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرندۀ هدایت پذیرازدور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
پرنده
واژگان مترادف و متضاد
طایر، طیر، مرغ
-
پرنده
فرهنگ فارسی معین
(پَ رَ دِ) (ص فا.) هر جانوری که می پرد، مرغ ، طیر. ج . پرندگان .
-
پرنده
لغتنامه دهخدا
پرنده . [ پ َرَ / رْ رَ دَ / دِ ] (نف ) طَیر. طائر. طائره . مُرغ . مقابل چرنده : و از درختان میوه ها پدید می آید و همه بزیر میریزد و خشک میشود و هیچ خریدار نباشد نه چرنده و نه پرنده . (قصص الانبیاء). و مر باز راحشمتی است که پرندگان دیگر را نیست . (نو...
-
پرنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) (زیستشناسی) [قدیمی] parande ١. پروازکننده.٢. (اسم) هر جانوری که در هوا پرواز کند.۳. هر جانوری از خانوادۀ پرندگان.
-
پرنده
دیکشنری فارسی به عربی
طير
-
پرنده
لهجه و گویش اصفهانی
تکیه ای: mor / paranda طاری: peranda طامه ای: paranda طرقی: peranda کشه ای: paranda نطنزی: perenda
-
کال پرنده
لغتنامه دهخدا
کال پرنده . [ پ َ رَ دِ ] (اِخ ) دهی است از دهستان پساکوه بخش کلات شهرستان دره گز و 40هزارگزی جنوب خاوری کبودگنبد واقع است . کوهستانی و معتدل و تعداد سکنه ٔآن 47 تن است . آبش از قنات تأمین میشود، محصول آن عبارت از بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری اس...
-
Volans, Vol, Flying Fish
ماهی پرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] صورت فلکی کمفروغی در آسمان جنوبی (southern sky) که پرنورترین ستارۀ آن از قدر 3/8 است
-
flying boat, boat seaplane
قایق پرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] نوعی آبنشین که بهعنوان قایق مورد استفاده قرار میگیرد
-
bird strike, bird impact
برخورد پرنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] برخورد پرنده با هواگَردِ درحالپرواز
-
ornithochory
پرندهبرافشانی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[کشاورزی- علوم باغبانی] پراکنده شدن میوه توسط پرندگان
-
research vehicle
پرندۀ پژوهشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل هوایی] هواگَرد یا فضاپیمای سرنشیندار یا بیسرنشینی که هدف از ساخت آن یافتن پاسخ برای پرسشهای علمی در حوزۀ هوانوردی است
-
game bird
پرندۀ شکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] پرندهای که برای تفریح و ورزش یا تأمین خوراک شکار میشود
-
bird watcher
پرندهنگر
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] شخصی که به قصد تفریح یا اهداف علمی پرندگان را زیر نظر میگیرد
-
bird watching
پرندهنگری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] تماشای پرندگان به قصد تفریح یا اهداف علمی