کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرن
/paran/
معنی
۱. (نجوم) = پروین: ◻︎ متفرق بنات نعش از هم / به هم اندر خزیده نجم پرن (مسعودسعد: ۳۳۳).
۲. = پرنیان
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرن
فرهنگ نامها
(تلفظ: paran) (مخففِ پروین) ، (در قدیم) (در نجوم) پروین ؛ پرنیان . پروین و پرنیان .
-
پرن
فرهنگ فارسی معین
(پَ رَ) (اِ.) 1 - دیبای منقش و لطیف . 2 - پل ، مرز.
-
پرن
فرهنگ فارسی معین
(پَ رَ) (ق .) گذشته ، پیشین .
-
پرن
فرهنگ فارسی معین
( ~.) (اِ.) نک پروین .
-
پرن
لغتنامه دهخدا
پرن . [ پ َ رَ ] (اِ) دیبای منقش و لطیف . پرنیان : گفتم چه چیز باشد زلفت در آن رخت گفتا یکی پرند سیاه و یکی پرن . فرخی .نرگس تازه چو چاه ذقنی شد بمثل گر بود چاه ز دینار و ز نقره ذقناچونکه زرین قدحی بر کف سیمین صنمی یا درخشنده چراغی بمیان پَرَنا. منوچ...
-
پرن
لغتنامه دهخدا
پرن . [ پ َ رَ ] (اِخ ) پروین . ثُریّا. پَرو. و آن چند ستاره است یکجا جمع شده در کوهان ثور و بعربی ثریا خوانندش . (برهان ). پروه . (رشیدی ) : بخط و آن لب و دندانش بنگرکه همواره مرا دارند در تاب یکی همچون پرن بر اوج خورشیدیکی چون شایورد از گرد مهتاب ....
-
پرن
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [قدیمی] paran ۱. (نجوم) = پروین: ◻︎ متفرق بنات نعش از هم / به هم اندر خزیده نجم پرن (مسعودسعد: ۳۳۳).۲. = پرنیان
-
پرن
فرهنگ فارسی عمید
(قید، صفت) [قدیمی] paran ۱. گذشته؛ پیشین.۲. (اسم) دیروز؛ روز گذشته.
-
جستوجو در متن
-
Peron
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرن
-
perun
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پرن
-
پرندیس
فرهنگ نامها
(تلفظ: paran dis) (پَرَن + دیس (پسوند شباهت)) ، شبیه به پَرَن پَرَن ؛ به علاوه (به مجاز) زیبارو.
-
Juan Domingo Peron
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خوان دمینگو پرن
-
پرندخت
فرهنگ نامها
(تلفظ: paran doxt) (پَرَن + دخت = دختر) ، دختری که مثل پرن زیبا و لطیف است ؛ (به مجاز) زیبارو.
-
پرنچهر
فرهنگ نامها
(تلفظ: paran čehr) دارای چهرهای چون پرن ؛ (به مجاز) زیبا رو .