کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرمصرف پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرمصرف
/pormasraf/
معنی
آنچه مصرف بسیار دارد؛ آنچه بسیار به کار برود.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
intensive _
-
جستوجوی دقیق
-
پرمصرف
لغتنامه دهخدا
پرمصرف . [ پ ُ م َ رَ ] (ص مرکب ) که مصرف بسیار دارد. که بسیار بکار رود. که بسیار خرج شود.
-
پرمصرف
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [فارسی. عربی] pormasraf آنچه مصرف بسیار دارد؛ آنچه بسیار به کار برود.
-
جستوجو در متن
-
rice-based diet
رژیم برنجپایه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[تغذیه] رژیمی غذایی که در آن برنج بهعنوان قوت غالب و پرمصرفترین مادۀ غذایی پذیرفته شده است
-
شُلَک
واژهنامه آزاد
شُ لَ - نوعی گیاه خودرو از جمله ی علوفه ی هرز می باشد که مصرف غذایی نیز دارد و همه ساله ، چند روز پس از اولین بارندگی قوت غالب و یا صبحانه پرمصرف اهالی جنوب استان کرمان به خصوص مردم رودبار جنوب می باشد و بسیار پرطرفدار است.
-
اسید
لغتنامه دهخدا
اسید. [ اَ ] (فرانسوی ، اِ) (از لاتینی ِاَسیدوس ، ترش ) (اصطلاح شیمی ) حاصل ترکیب جسم مفردی را با ئیدرژن اسید نامند. و این مرکب دارای طعمی گزنده و اغلب ترش است و رنگ کبود و تورنِسُل را سرخ گرداند. اینک به شرح بعض اسیدها می پردازیم :- اسید ازتیک یا اس...