کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرمایون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرمایون
/pormāyun/
معنی
= پرمایه
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرمایون
لغتنامه دهخدا
پرمایون . [ پ َ ] (اِخ ) آن ماده گاو بود که فریدون را شیر میداد و پرورد. (فرهنگ اسدی ).مهرگان آمد جشن ملک اَفریدوناآن کجا گاو نکو بودش پرمایونا. دقیقی .و رجوع به پرمایه و برمایون شود.
-
پرمایون
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی] pormāyun = پرمایه
-
جستوجو در متن
-
برمایه
لغتنامه دهخدا
برمایه . [ ب ِ / ب َ ی َ ] (اِخ ) برمایون . پرمایون . نام گاوی که فریدون را شیر داد. (از برهان ) : همان گاو کش نام برمایه بودز گاوان ورا برترین پایه بود. فردوسی .یکی گاو برمایه خواهد بدن جهانجوی را دایه خواهد بدن . فردوسی .کجا نام آن گاو برمایه بودتو...
-
برمایون
لغتنامه دهخدا
برمایون . [ ب ِ ] (اِخ ) نام ماده گاوی که فریدون را شیر میداد. (برهان ). نام گاو فریدون فرخ است که به شیر آن پرورش یافت و بر آن سوار می گشت . (آنندراج ). پرمایون . برمایه . و رجوع به برمایه و پرمایون شود : ماده گاوان گله ات هر یک شاه پرور بود چو برما...
-
پژمایون
لغتنامه دهخدا
پژمایون . [ پ َ ] (اِخ ) گاوی بوده است مر شاه افریدون را. (حاشیه ٔ لغت نامه ٔ اسدی نخجوانی ) : مهرگان آمد جشن ملک افریدوناآن کجا گاو نکو بودش پژمایونا. دقیقی .و ظاهراً پژمایون تحصیف پرمایون است و رجوع به برمایون و برمایه و پرمایه شود.
-
پرمایه
لغتنامه دهخدا
پرمایه . [ پ ُ ی َ / ی ِ ] (اِخ ) نام برادر فریدون : برادر دو بودش [ فریدون را ] دو فرخ همال از او هر دو آزاده مهتر بسال یکی بود زیشان کیانوش نام دگر نام پرمایه ٔ شاد کام . فردوسی .کیانوش و پرمایه بر دست شاه چو کهتر برادر ورا نیکخواه . فردوسی . || گا...
-
پاده
لغتنامه دهخدا
پاده . [ دَ / دِ ] (اِ) گله ٔ خر و گاو. (برهان ) : ماده گاوان پاده اش هر یک شاه پرور بود چو پرمایون . فرالاوی .به غور چون تو بود پاده ای به یک من آردبه هند چون تو بود یک رمه به یک آجل . عمعق بخارائی (در هجو اُغُل ).ز بهر جماع خران خر کلوکان خرامان بخ...