کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرطاوسی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرطاوسی
لغتنامه دهخدا
پرطاوسی . [ پ َ وو ] (ص نسبی ) (رنگ ...) سبزی سیر که به طلائی زند. غازماغازی . مُعَرَّق . آنکه به رنگ سبز و طلائی زند: مرکب پرطاوسی . و رجوع به طاوسی شود.
-
جستوجو در متن
-
مطوس
لغتنامه دهخدا
مطوس . [ م ُ طَوْ وَ ] (ع ص ) نیک و زیبا از هر چیزی . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || پرطاوسی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). حسن . (اقرب الموارد). || مزین . (اقرب الموارد).
-
بنفسجی
لغتنامه دهخدا
بنفسجی . [ ب َ ن َ س َ ] (اِ) نوعی از جوهر موسوم به بنفش و آن سیاهی است که به سرخی زند. پرطاوسی با کمی کبودی . سرمه ای است که در آب ریزه ٔ چشم و تاریکی آن سود دارد. (یادداشت بخط مؤلف ). || بگفته ٔ بعضی از گوهرشناسان ، لونی است در یاقوت میانه ٔ ارجوا...
-
بنفش
لغتنامه دهخدا
بنفش . [ ب َ ن َ ] (ص ، اِ) کبودرنگ و نیلگون . (غیاث ). بنفشه رنگ . (آنندراج ). رنگ کبود مانند رنگ گل بنفشه . (ناظم الاطباء). کبود. (شرفنامه ٔ منیری ). رنگی است فرعی که از ترکیب دو رنگ اصلی قرمز و آبی بدست آید. (فرهنگ فارسی معین ). رنگی چون رنگ پوست ...