کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرس پرسان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پرس وپاس
واژهنامه آزاد
این واژه در معنای س ج (سین جیم) و بازجوئی و پرسش و پاسخ یک واژه ی مشتق- مرکب است که براساس دستور زبان پارسی رسمی در سیستان به معانی بالا کاربرد گسترده دارد. کاربرد دیگر آن به معنای اجازه گرفتن است.
-
پرس پیت
واژهنامه آزاد
پرسپیت نام بلندترین قله کوه سفیدار فرمشکان کوار است که از دو جز پر+اسپید تشکیل شده است و به معنی پر سفید است که گویا از برفهای موجود در این قله الهام گرفته شده است.
-
پرس بی پی تک
لغتنامه دهخدا
پرس بی پی تک . [ پْرِ / پ ِ رِ ت ِ ] (فرانسوی ، اِ) نوعی از بوزینگان از اقسام فرعی سمنوپی تک به رنگ خاکستری و موی سر آنها به شکل کاکل است .
-
اُرس و پُرس
فرهنگ گنجواژه
مقدمه. بی ارس و پرس=بی مقدمه.
-
پرس و جو
فرهنگ گنجواژه
سئوال، بررسی، پرسش، جستجو. پرس و جو کردن.
-
پرس و سئوال
فرهنگ گنجواژه
پرسش، جستجو.
-
پرس و واپرس
فرهنگ گنجواژه
سئوال و جواب ، تحقیق.
-
بی اُرس و پُرس
فرهنگ گنجواژه
بی مقدمه.
-
یک وعده یا پرس خوراک
دیکشنری فارسی به عربی
مساعدة علي
-
جستوجو در متن
-
راحت فزا
لغتنامه دهخدا
راحت فزا. [ح َ ف َ ] (نف مرکب ) آسایش بخش . راحت افزا : پرس پرسان کاین مؤذن گو کجاست که صدای بانگ او راحت فزاست .مولوی .
-
افتقاد
لغتنامه دهخدا
افتقاد. [ اِ ت ِ ] (ع مص ) بمعنی گم کردن یعنی ناموجود کردن . (غیاث اللغات ). گم کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (ناظم الاطباء). فقد. (تاج المصادر بیهقی ). فقدان . نایافتن . (یادداشت بخط مؤلف ). || گمشده را جستن . (منتهی الارب ) (ن...
-
ریشخند
لغتنامه دهخدا
ریشخند. [ خ َ ] (اِمص مرکب ) سخره . (شرفنامه ٔ منیری ). کنایه از سخریه و استهزاء. (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). استهزاء و تمسخر. (غیاث اللغات ). فسوس . افسوس . خنده ٔ به استهزاء. (یادداشت مؤلف ) : چرخ داند که ریشخند است این نه چون آن ریش گاو کون خر ...
-
تعبیر
لغتنامه دهخدا
تعبیر. [ ت َ ] (ع مص ) بیان کردن خواب را و آگاه کردن از انجام کار. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). بیان کردن وبیان نمودن معنی خواب و به لفظ کردن و نهادن و راندن و رفتن و زدن مستعمل . (غیاث اللغات ). بیان خواب کردن و خبر دادن از مراد ...
-
ماتم
لغتنامه دهخدا
ماتم . [ ت َ ] (از ع ، اِ) مأتم . اندوه . غم . مصیبت . عزا. (ناظم الاطباء). سوک . عزا. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). مقابل سور. مقابل شادی : به چاره ز چنگال من دور شدهمی ماتم او را از آن سور شد. فردوسی .به دو گفت گشتاسب کاین غم چراست به یک تاختن درد ...
-
کو
لغتنامه دهخدا
کو. (ق ، ادات پرسش ) کجاست ؟ (فرهنگ فارسی معین ). در چه جاست ؟ اَین َ. (یادداشت به خط مرحوم دهخدا). پهلوی ، کو (=کجا). اوستایی ، کو. فرق میان کو و کجا این است که بعد از کجا کلمه ٔ «است » و «هست » آید ولی کو بدون آنها استعمال شود و دیگر آنکه استعمال ک...