کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرسش پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرسش
/porseš/
معنی
عبارتی که چیزی با آن پرسیده میشود؛ سؤال.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
استخبار، استطلاع، استعلام، استفسار، استفهام، اقتراح، بازجویی، بازخواست، سوال، سراغ، مواخذه ≠ پاسخ، جواب
فعل
بن گذشته: پرسش کرد
بن حال: پرسش کن
دیکشنری
inquiry, interrogation, query, question
-
جستوجوی دقیق
-
پرسش
واژگان مترادف و متضاد
استخبار، استطلاع، استعلام، استفسار، استفهام، اقتراح، بازجویی، بازخواست، سوال، سراغ، مواخذه ≠ پاسخ، جواب
-
پرسش
فرهنگ فارسی معین
(پُ س ِ) [ په . ] (اِمص .)1 - پرسیدن . 2 - پژوهش ، تحقیق . 3 - احوال پرسی . 4 - بازخواست ، مؤاخذه .
-
پرسش
لغتنامه دهخدا
پرسش . [ پ ُ س ِ ] (اِمص ) اسم مصدر از پرسیدن . عمل پرسیدن . سؤال . مسألت . مَسألَه . اقتراح . استفسار. پژوهش . استعلام . استخبار. استطلاع . تحقیق : بپرسش یکی پیش دستی کنیم از آن به که در جنگ سستی کنیم . فردوسی .وزآن پس زبان را بپاسخ گشادهمه پرسش ...
-
پرسش
فرهنگ فارسی عمید
(اسم مصدر) [پهلوی: pursišn، مقابلِ پاسخ] porseš عبارتی که چیزی با آن پرسیده میشود؛ سؤال.
-
پرسش
دیکشنری فارسی به عربی
تحقيق , سوال ، استبيان ، استفهام
-
واژههای مشابه
-
هم پرسش
لغتنامه دهخدا
هم پرسش . [ هََ پ ُ س ِ ] (ص مرکب ) در حال پرسیدن و گفتگو با هم . هم سخن . همراه : به یک جای بودند خوش هردوان همه راه هم پرسش و هم عنان .اسدی .
-
reference question
پرسش مرجع
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم کتابداری و اطلاعرسانی] درخواستی که کاربر کتابخانه برای یافتن اطلاعات خاص یا استفاده از منابع بهطور عام مطرح میکند
-
wh-word
پرسشواژه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] هریک از واژههای طبقهای از واژهها مانند چه، کدام، کجا، که برای پرسش به کار میروند متـ . واژۀ پرسشی question word,interrogative word
-
tag question
پیپرسش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زبانشناسی] نوعی ساخت پرسشی که به پایان جمله افزوده میشود تا نظر انکاری یا تأییدی مخاطب به دست آید
-
پرسش نامه
لغتنامه دهخدا
پرسش نامه . [ پ ُ س ِ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) ورقی که بر آن چند پرسش نوشته اند و به داوطلب کاری دهند تا پاسخها بر آن نویسد.
-
پرسش نامه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: pursišn-nāmak] porsešnāme کاغذ یا کاغذهایی که روی آن پرسشهایی نوشته و به کسی بدهند که پاسخ آنها را بنویسد.
-
پرسش کردن
دیکشنری فارسی به عربی
استفسر
-
پرسش دشوار
دیکشنری فارسی به عربی
متکلف
-
CBQ
پرسشنامه باو
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اعتیاد] ← پرسشنامۀ باورهای ولعمدار