کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرستشگر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرستشگر
/parastešgar/
معنی
۱. پرستنده؛ عابد.
۲. [قدیمی] خادم؛ خدمتکار؛ چاکر.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
پرستنده، عابد، مترهب، متعبد
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرستشگر
واژگان مترادف و متضاد
پرستنده، عابد، مترهب، متعبد
-
پرستشگر
فرهنگ فارسی معین
(پَ رَ تِ گَ) (ص فا.) 1 - عابد. 2 - چاکر، خادم .
-
پرستشگر
لغتنامه دهخدا
پرستشگر. [ پ َ رَ ت ِ گ َ ] (ص مرکب ) عابد. پرستنده . || خادم . چاکر. پرستنده : ترا صدهزاران پرستشگرندکه از وی [ ابن یامین ] در آن کار چابکترند.شمسی (یوسف و زلیخا).
-
پرستشگر
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) parastešgar ۱. پرستنده؛ عابد.۲. [قدیمی] خادم؛ خدمتکار؛ چاکر.
-
جستوجو در متن
-
عابد
واژگان مترادف و متضاد
پارسا، پرستشگر، پرستنده، زاهد، عبادتکار، مترهب، متعبد
-
متعبد
واژگان مترادف و متضاد
پرستشگر، زاهد، عابد، معتکف، عبادتکننده، عبادتگر
-
معبود
واژگان مترادف و متضاد
۱. مورد پرستش ≠ عابد، پرستشگر ۲. خدا، پروردگار
-
پرستشگری
لغتنامه دهخدا
پرستشگری . [ پ َ رَ ت ِ گ َ ] (حامص مرکب ) عبادت . حالت و چگونگی و عمل پرستشگر : هرچه بدهر آدمی است و پری نیست مگر بهر پرستشگری .ای به بطالت چو فرومایگان چند خوری نعمت حق رایگان . ؟ || خدمت : پرستشگری راببسته میان بنزدیک آن تخت شاه جهان .شمسی (یوسف و...