کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرزین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرزین
/porzin/
معنی
پرزدار.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرزین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پرز) [قدیمی] porzin پرزدار.
-
پرزین
واژهنامه آزاد
پرچینی از گلهای ریز که به دور باغات کشند
-
جستوجو در متن
-
فین
لغتنامه دهخدا
فین . (اِخ ) قصبه ٔ مرکزی بخش فین شهرستان بندرعباس است که دارای 2267 تن سکنه است . آب آن از چشمه و محصول عمده اش خرما، مرکبات ، غله و تنباکوست . مزارع پرزین ، کوک ، گرو جزو این ده است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 8).
-
کاغذ
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [مٲخوذ از چینی] ‹ کاغد› kāqaz ۱. مادهای که از چوب بعضی گیاهان بهصورت ورقههای نازک ساخته میشود و برای نوشتن، نقاشی، و مانند آن به کار میرود.۲. [مجاز] نامه.۳. [مجاز] هرنوع سند یا تعهد مکتوب: کاغذ دادهبوده که دیگر در کارهای انجمن شرکت نکند.۴...