کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پردگین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پردگین
/pardegin/
معنی
= پردگی
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پردگین
لغتنامه دهخدا
پردگین . [ پ َ دَ / دِ ] (ص نسبی ) پردگی . مستوره . مخدّره : جاریة مکنَّه ؛ دختر پردگین کرده شده . (منتهی الارب ).
-
پردگین
فرهنگ فارسی عمید
(صفت نسبی، منسوب به پرده) [قدیمی] pardegin = پردگی
-
جستوجو در متن
-
موقونة
لغتنامه دهخدا
موقونة. [ م َ ن َ ] (ع ص ) دختر پردگی . (منتهی الارب ). دختر پردگین . (آنندراج ).
-
مکنة
لغتنامه دهخدا
مکنة. [ م ُ ک َن ْ ن َ ] (ع ص ) جاریة مکنة؛ دختر پردگین کرده شده .(منتهی الارب ). دختر مستور باپرده . (ناظم الاطباء).