کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرده کردن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
bluescreen, bluescreen process
پردهآبی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فرایندی برای ترکیب تصویر پیشزمینه و پسزمینه که در آن بازیگران در مقابل یک پردۀ آبی یا سبز بازی میکنند و بخش پسزمینه، در پستولید، با فرایند برش فام با تصویری رایانهای جایگزین میشود
-
screen saver
پردهبان
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] برنامهای نرمافزاری که عموماً برای حفاظت از اطلاعات کاربر در برابر افراد غیرمُجاز به کار میرود
-
پردۀ ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← دستان ثابت
-
screen 2
پردۀ سینما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] صفحۀ سفید و بزرگی برای نمایش فیلم متـ . پرده 4
-
پردۀ صماخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← پردۀ گوش
-
widescreen
پردهعریض
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ویژگی فیلمی که نسبت ابعاد تصویر آن، معمولاً با نسبت 9 در 16، کشیدهتر از نسبت استاندارد 3 در 4 است
-
cyclorama 1
پردۀ گِرد
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] پردۀ بزرگ سفید و شفاف، معمولاً در عمق صحنه، که برای نمایش فیلم از روبهرو و برای نمایش اسلاید از پشت صحنه به کار میرود و اطراف صحنه را میپوشاند
-
tympanic membrane, eardrum, tympanum
پردۀ گوش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] پردۀ نازکی بین مجرای گوش و حفرۀ صماخی متـ . پردۀ صماخ
-
stop 3, stopping 1
پردهگیری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] گذاشتن انگشت بر روی سوراخهای سازهای بادی
-
touch screen, touch display screen
پردۀ لمسی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] پردۀ نمایشی با صفحۀ شفافِ حساس به تماس که میتوان از انگشت برای اشارۀ مستقیم به همۀ نقاط روی آن استفاده کرد
-
پردۀ متحرک
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← دستان متحرک
-
power point 1
پردهنگار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] هر برنامۀ رایانهای که بتوان با آن متن و تصویر و فیلم و مانند آن را بر روی پرده نمایش داد * این واژه در زبان فارسی بهعنوان اصطلاحی عام برای نمایش متن و تصویر و فیلم و مانند آن ازطریق برنامههای رایانهای تلقی شده است و فرهنگستان قصد معادل...
-
power point 2
پردهنگاری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] نمایش متن و تصویر و فیلم و مانند آن بر روی پردۀ نمایش ازطریق برنامۀ رایانهای
-
display screen, screen 3
پردۀ نمایش
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] بخشِ نمایشدهندۀ نمایشگر
-
پردة ایزد
فرهنگ فارسی معین
( ~ زَ) (اِمر.) کنایه از: دوشیزگی .