کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرده در پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرده در
/pardedar/
معنی
۱. کسی که راز دیگری را فاش کند و او را رسوا و بیآبرو سازد: ◻︎ اشک من گر ز غمت سرخ برآمد چه عجب / خجل از کردهٴ خود پردهدری نیست که نیست (حافظ: ۱۶۴).
۲. بیشرم.
۳. گستاخ.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
portiere, portière
-
جستوجوی دقیق
-
پرده در
لغتنامه دهخدا
پرده در. [ پ َ دَ / دِ دَ ] (نف مرکب ) هَتّاک . هاتِک . هاتِک استار. مِذیاع . مُنّدِد. مقابل پرده دار. پرده پوش : حق بود پرده پوش من از فضل و من به جهل در پیش خلق پرده در خویش خیرخیر. سوزنی .بپای پردگیان را بغرچگان مگذارکه پرده دار نباشد که پرده در ن...
-
پرده در
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) [قدیمی، مجاز] pardedar ۱. کسی که راز دیگری را فاش کند و او را رسوا و بیآبرو سازد: ◻︎ اشک من گر ز غمت سرخ برآمد چه عجب / خجل از کردهٴ خود پردهدری نیست که نیست (حافظ: ۱۶۴).۲. بیشرم.۳. گستاخ.
-
واژههای مشابه
-
پرده نمابش(مثل پرده اول)
دیکشنری فارسی به عربی
فعل
-
full screen
تمامپرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات] اندازهای از پنجره که کل پرده را اشغال کرده باشد
-
somatopleure
تنپرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[علوم پایۀ پزشکی] قسمتی از دیوارۀ جنینی که از برونپوست و میانپوست تنی (somaticmesoderm) ساخته شده است
-
Veil Nebula
سحابی پرده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[نجوم] سحابی رشتهای زیبایی که بخشی از حلقۀ دجاجه است متـ . سحابی پرسا Cirrus Nebula
-
act
پرده 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] 1. بزرگترین واحد تقسیم نمایشنامه که خود به چند صحنه تقسیم میشود 2. واحد تقسیم صحنهها
-
screen 1
پرده 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، علوم نظامی] [رایانه و فنّاوری اطلاعات] رویۀ صفحۀ نمایش که متن و تصاویر را نمایان میسازد [علوم نظامی] هرنوع مادۀ طبیعی یا مصنوعی که برای حسگرهای مراقبتی دشمن ایجاد تیرگی کند و بین این حسگرها و تجهیزات مورد نظر قرار گیرد
-
tone 1
پرده 3
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] مقدار متفاوت زیروبمی دو نغمه که فاصلۀ دوم بزرگ را تشکیل میدهد
-
پرده 4
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] ← پردۀ سینما
-
پرده 5
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← دستان
-
پردۀ ثابت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[موسیقی] ← دستان ثابت
-
screen 2
پردۀ سینما
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] صفحۀ سفید و بزرگی برای نمایش فیلم متـ . پرده 4
-
پردۀ صماخ
واژههای مصوّب فرهنگستان
[زیستشناسی] ← پردۀ گوش