کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پردردی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پردردی
لغتنامه دهخدا
پردردی . [ پ ُ دَ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی پردرد.
-
جستوجو در متن
-
عکل
لغتنامه دهخدا
عکل . [ ع َ ک َ ] (ع مص ) دردی ناک شدن چراغدان . (از منتهی الارب ). گردآمدن دردی در چراغدان . (المصادر زوزنی ) (از اقرب الموارد). پردردی شدن چراغدان . (تاج المصادر بیهقی ).
-
مسرجة
لغتنامه دهخدا
مسرجة. [ م ِ رَ ج َ ] (ع اِ) چراغدان . (دهار) (مهذب الاسماء). انائی که روغن و فتیله در آن جای دارد. ج ، مَسارج . (از اقرب الموارد): عکل المسرجة؛ پردردی شدن چراغدان . (تاج المصادر بیهقی ).