کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پردرخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پردرخت
/porderaxt/
معنی
جایی که درخت بسیار دارد.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
wooded, woody
-
جستوجوی دقیق
-
پردرخت
لغتنامه دهخدا
پردرخت . [ پ ُ دِ رَ ] (ص مرکب ) بسیاردرخت . که درخت بسیار دارد. که درختان انبوه دارد : یکی بیشه پیش آمدش پردرخت نشستنگه مردم نیکبخت .فردوسی .
-
پردرخت
فرهنگ فارسی عمید
(صفت) porderaxt جایی که درخت بسیار دارد.
-
واژههای مشابه
-
treed muskeg
خزاب پردرخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی منابع طبیعی- محیطزیست و جنگل] خزابی که حداقل ده درصد تاجبست داشته باشد
-
پیاده رو پردرخت وسایه دار
دیکشنری فارسی به عربی
مرکز التسوق
-
جستوجو در متن
-
مشجر
واژگان مترادف و متضاد
پردرخت، درختزار، درختکاری شده
-
مرکز التسوق
دیکشنری عربی به فارسی
پياده رو پردرخت وسايه دار , تفرجگاه
-
پردرختی
لغتنامه دهخدا
پردرختی . [ پ ُ دِ رَ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی پردرخت .
-
mall
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مرکز خرید، تفرجگاه، پیاده رو پردرخت وسایه دار
-
malls
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مراکز خرید، مرکز خرید، تفرجگاه، پیاده رو پردرخت وسایه دار
-
غال
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی] [قدیمی] qāl[l] ۱. زمین پست و پردرخت.۲. سوراخ چلپاسه؛ خانۀ چلپاسه.
-
بیشه
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [پهلوی: vīšak] biše ۱. نیستان؛ نیزار.۲. جنگل کوچک.۳. جای پردرخت.۴. (موسیقی) نوعی ساز بادی از خانوادۀ نی.
-
پارک
لغتنامه دهخدا
پارک . (فرانسوی ، اِ) باغ وسیع پردرخت که گردش و شکار و جز آن را بکار است : پارک مخبرالدوله . پارک اتابک . پارک امین الدوله .
-
غلبا
فرهنگ فارسی عمید
(اسم) [عربی: غلباء] [قدیمی] qalbā ۱. باغ پردرخت؛ باغی که درختانش درهم و انبوه باشد.۲. پشتۀ بزرگ و بلند.۳. قبیلۀ بزرگ و گرامی.