کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پردازنده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پردازنده
/pardāzande/
معنی
۱. پرداختکننده.
۲. جلادهنده.
۳. [قدیمی] آرایشدهنده.
۴. پولدهنده.
فرهنگ فارسی عمید
دیکشنری
processor
-
جستوجوی دقیق
-
processor 1
پردازنده
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی] واحدی در رایانه که تفسیر و اجرای دستورالعملها را بر عهده دارد
-
پردازنده
فرهنگ فارسی معین
(پَ زَ دِ) (ص فا.) 1 - ادا کننده . 2 - صیقل دهنده . 3 - سازنده ، مرتب کننده . 4 - نوازندة ساز، خوانندة نغمه .
-
پردازنده
لغتنامه دهخدا
پردازنده . [ پ َ زَ دَ / دِ ](نف ) نعت فاعلی از پرداختن . رجوع به پرداختن شود.
-
پردازنده
فرهنگ فارسی عمید
(صفت فاعلی) pardāzande ۱. پرداختکننده.۲. جلادهنده.۳. [قدیمی] آرایشدهنده.۴. پولدهنده.
-
واژههای مشابه
-
پردازنده مرکزی
دیکشنری فارسی به عربی
حاسبة کبري
-
ریز پردازنده
دیکشنری فارسی به عربی
معالج دقيق
-
جستوجو در متن
-
processer
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پردازنده
-
cpu
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پردازنده
-
reprocesses
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پردازنده ها
-
processors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پردازنده ها، پردازنده، پردازشگر، عمل کننده، تکمیل کننده، تمام کننده
-
word processors
دیکشنری انگلیسی به فارسی
پردازنده های کلمه
-
multiprocessor
دیکشنری انگلیسی به فارسی
چند پردازنده، چند پرداز
-
حاسبة کبري
دیکشنری عربی به فارسی
پردازنده مرکزي