کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پردادن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پردادن
لغتنامه دهخدا
پردادن . [ پ َ دَ ] (مص مرکب ) به کسی ، او را تشجیع کردن .
-
واژههای همآوا
-
پر دادن
فرهنگ فارسی معین
(پَ. دَ) (مص ل .) 1 - به کسی قوتِ قلب دادن . 2 - به کسی موقعیت رشد دادن .
-
پِر دادَن
لهجه و گویش بختیاری
per dâdan پرواز دادن.
-
پِر دادن
لهجه و گویش تهرانی
فراری دادن
-
جستوجو در متن
-
گرداندن
واژگان مترادف و متضاد
۱. بهگردشدرآوردن، پردادن، چرخاندن، حرکتدادن ۲. برگردانیدن، تحریف کردن، تغییردادن، دگرگون ساختن، منحرف کردن
-
دادن
لغتنامه دهخدا
دادن . [ دَ ] (مص ) اسم مصدر آن دهش است . اعطاء. (ترجمان القرآن ). ایتاء. (ترجمان القرآن ). مقابل ِ گرفتن . در اختیار کسی گذاردن بدون برگرداندن . تسلیم کسی کردن چیزی را. ارزانی داشتن چیزی بکسی . منح . (تاج المصادر بیهقی ) (منتهی الارب ). اکاحة. مقاوا...