کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرداخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
پیش پرداخت
لغتنامه دهخدا
پیش پرداخت . [ پی پ َ ] (اِ مرکب ) مساعده . پولی که قبل از موعد مقرر بعنوان مساعده دهند کارگران یا حقوق بگیران را.
-
پیش پرداخت
فرهنگ فارسی عمید
(اسم، صفت مفعولی) pišpardāxt پولی که بابت دستمزد کارگر یا حقوق کارمند یا بهای کالا پیشکی داده شود؛ مساعده.
-
پرداخت غرامت
دیکشنری فارسی به عربی
تامين
-
پرداخت مجدد
دیکشنری فارسی به عربی
تسديد
-
موعد پرداخت
دیکشنری فارسی به عربی
مستحق
-
پرداخت کار
دیکشنری فارسی به عربی
نهاية
-
تعهد پرداخت
دیکشنری فارسی به عربی
اشتراک
-
پرداخت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اصرف , اعط , انفق , بريق
-
پرداخت اضافی
دیکشنری فارسی به عربی
علاوة
-
پرداخت به
دیکشنری فارسی به عربی
استعرض
-
پیش پرداخت
دیکشنری فارسی به عربی
استلاف
-
پرداخت مالیات
دیکشنری فارسی به عربی
أداءُ الضَّرائبِ
-
health payment system
نظام پرداخت سلامت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مدیریت سلامت] مجموعهفرایندهای مربوط به تعیین قیمت تمامشده و تعیین تعرفهها و شیوۀ جبران هزینۀ خدمات سلامت
-
all-expense tour
گشت تمامپرداخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[گردشگری و جهانگردی] ← گشت فراگیر
-
electronic payment system, e-payment system
سامانۀ پرداخت الکترونیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[اقتصاد] هریک از سامانههایی که امکان انتقال الکترونیکی وجوه و منابع مالی را از پرداختکننده به دریافتکننده فراهم میآورند اختـ . ساپا