کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرداختی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرداختی
لغتنامه دهخدا
پرداختی . [ پ َ ] (ص نسبی ) پرداخته . تأدیه کرده : وجوه پرداختی .
-
واژههای مشابه
-
dramaturgic, dramaturgical
نمایشپرداختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[هنرهای نمایشی] مربوط به نمایشپردازی
-
prepaid card 2
همراهکارت پیشپرداختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] کارتی اعتباری که مربوط به تلفن همراه است و متناسب با مبلغ خرید آن، میتوان با آن مکالمۀ تلفنی انجام داد متـ . همراهکارت اعتباری
-
prepaid services
خدمات پیشپرداختی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] خدماتی که فراهمساز خدمات بهای آن را پیشاپیش دریافت میکند
-
جستوجو در متن
-
همراهکارت اعتباری
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] ← همراهکارت پیشپرداختی
-
ticket vending machine giving change
دستگاه بلیتفروشی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل ریلی] دستگاه خودکار فروش بلیت که بقیۀ پول پرداختی را نیز پس دهد
-
لکلکانه
فرهنگ فارسی معین
(لُ لُ نَ یا نِ) (اِ.) 1 - پرداختی پس از پرداختی گزاف . 2 - اخذی پس از اخذی نامشروع . 3 - زیانی بر سر زیانی .
-
base rate
نرخ مبنا
واژههای مصوّب فرهنگستان
[حملونقل درونشهری-جادهای] مبلغ پرداختی به ازای کاری که در طی واحدی از زمان انجام میشود؛ این مبلغ شامل حقوق پایه و اضافهکار و پاداش نمیشود
-
certificate of posting, receipt of mailing, certificate of mailing, bulletin de dépôt (fr.)
قبض رسید پُست
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات - پست] مدرکی که برای مشتری صادر میشود و در آن تاریخ پُستسپاری اقلام پُستی و مبلغ پرداختی گواهی میشود
-
خوش بدهی
لغتنامه دهخدا
خوش بدهی . [ خوَش ْ / خُش ْ ب ِ دِ ](حامص مرکب ) خوب حسابی . خوب پرداختی . مقابل بدبدهی .
-
خوش حسابی
لغتنامه دهخدا
خوش حسابی .[ خوَش ْ / خُش ْ ح ِ ] (حامص مرکب ) خوش معاملگی . مقابل بدحسابی . || خوش پرداختی . مقابل بدبدهی .
-
بورس
فرهنگ فارسی معین
[ فر. ] ( اِ.) 1 - خرید و فروش اوراق بهادار، بها بازار (فره ). 2 - کمک هزینة پرداختی به دانشجو جهت تحصیل ، راتبه (فره ).
-
دفترچه
فرهنگ فارسی معین
( ~. چِ) (اِمصغ .) دفتر کوچک . ؛ ~ پس انداز دفترچه ای که بانک یا مؤسسة مالی به هر دارندة حساب پس انداز می دهد و در آن مبلغ موجودی و دریافتی یا پرداختی را ثبت می کند.