کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرداخت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرداخت
/pardāxt/
معنی
۱. آراستگی و آرایش.
۲. جلا.
۳. (بانکداری) دادن پول؛ تٲدیه؛ کارسازی.
〈 پرداخت دادن: (مصدر متعدی) صیقل زدن؛ جلا دادن؛ زنگ چیزی را زدودن.
〈 پرداخت کردن: (مصدر متعدی)
۱. صیقل زدن؛ زنگ چیزی را زدودن؛ جلا دادن.
۲. (بانکداری) پول دادن به کسی دادن.
فرهنگ فارسی عمید
مترادف و متضاد
۱. ادا، تادیه، بازدادن، کارسازی، وامگذاری
۲. آهار، جلا، صیقل، صیقلی
۳. صافکاری، صاف کردن ≠ دریافت
فعل
بن گذشته: پرداخت
بن حال: پرداز
دیکشنری
defrayal, disbursement, discharge, expense, liquidation, payment, payout, reimbursement, touch
-
جستوجوی دقیق
-
پرداخت
واژگان مترادف و متضاد
۱. ادا، تادیه، بازدادن، کارسازی، وامگذاری ۲. آهار، جلا، صیقل، صیقلی ۳. صافکاری، صاف کردن ≠ دریافت
-
پرداخت
فرهنگ فارسی معین
(پَ) (مص مر.) 1 - آرایش . 2 - جلا، صیقل .
-
پرداخت
لغتنامه دهخدا
پرداخت . [ پ َ ] (مص مرخم ) اسم از پرداختن . تأدیه . ادای دین . توختن وام . || صیقل . جلا. صقل . پرداز. (برهان ). || توجه : همی گریختم از مردمان بکوه و بدشت که از خدای نبودم بدیگری پرداخت . سعدی .- پرداخت دادن ؛ مهره زدن . صیقل دادن . جلا دادن .- پ...
-
پرداخت
فرهنگ فارسی عمید
(بن ماضیِ پرداختن، اسم مصدر) pardāxt ۱. آراستگی و آرایش.۲. جلا.۳. (بانکداری) دادن پول؛ تٲدیه؛ کارسازی.〈 پرداخت دادن: (مصدر متعدی) صیقل زدن؛ جلا دادن؛ زنگ چیزی را زدودن.〈 پرداخت کردن: (مصدر متعدی)۱. صیقل زدن؛ زنگ چیزی را زدودن؛ جلا دادن.۲. (...
-
پرداخت
دیکشنری فارسی به عربی
انفاق , انفق , ثقل , حرير , حوالة مالية , دفع , دفعة , صقيل , مستوطنة
-
واژههای مشابه
-
polishing brush
فرچۀ پرداخت
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی] فرچهای که معمولاً بر روی ابزارهای چرخشی (rotary instruments) نصب میشود و برای پرداخت دندانهای طبیعی یا مصنوعی به کار میرود
-
polishing 2
پرداخت 1
واژههای مصوّب فرهنگستان
[پزشکی-دندانپزشکی، خوردگی، مهندسی مواد و متالورژی] [پزشکی-دندانپزشکی] 1. برداشتن و زدودن رنگانه از سطح مینای دندان.2. صیقلی و براق کردن ترمیم یا پرکردگی دندان [مهندسی مواد و متالورژی] فرایند صاف کردن سطح فلز با مواد ساینده
-
retouch, retouche (fr.)
پرداخت 2
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] دستکاری عکس بعد از ظهور برای بهتر کردن کیفیت آن
-
near field communication payment, NFC payment
پرداخت اَرمیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[مهندسی مخابرات] نوعی پرداخت تراکنشی در فروشگاهها یا در حملونقل عمومی با استفاده از افزارهای سیار مانند تلفن همراه ارتباطات میداننزدیک
-
electrochemical polishing
پرداخت الکتروشیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] ← الکتروپرداخت
-
electronic payment
پرداخت الکترونیکی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[رایانه و فنّاوری اطلاعات، رمزشناسی] پرداخت وجه بهصورت الکترونیکی متـ . ایـ پرداخت e-payment
-
chemical polishing,brightening
پرداخت شیمیایی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[خوردگی] روشی که در آن با استفاده از یک محلول پایهآبی اسیدی حاوی مواد افزودنی مانند عامل سطحفعال و پایدارکننده، سطح فلز را صاف و صیقلی میکنند
-
retoucher, retoucheur (fr.)
پرداختکار
واژههای مصوّب فرهنگستان
[عمومی] شخصی که عمل پرداخت را انجام دهد
-
پرداخت کردن
فرهنگ فارسی معین
( ~. کَ دَ)(مص م .) جلا دادن ، برق انداختن .