کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرحادثه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرحادثه
دیکشنری فارسی به عربی
حافل بالاحداث , مغامر
-
واژههای مشابه
-
action film
فیلم پُرحادثه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فیلمی سرشار از رویدادهای هیجانانگیز و صحنههای زدوخورد و تعقیبوگریز
-
action thriller film
فیلم مهیج پرحادثه
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] نوعی فیلم مهیج سرشار از رویدادهای هیجانانگیز و صحنههای زدوخورد و تعقیبوگریز
-
جستوجو در متن
-
حافل بالاحداث
دیکشنری عربی به فارسی
پرحادثه , کذايي
-
eventful
دیکشنری انگلیسی به فارسی
رویداد آور، پرحادثه، کذایی
-
combat film
فیلم رزمی
واژههای مصوّب فرهنگستان
[سینما و تلویزیون] فیلم پرحادثهای که تأکید آن بیشتر بر درگیری نظامی است تا نمایش نتایج و پیامدهای جنگ
-
مغامر
دیکشنری عربی به فارسی
پر سرگذشت , پرماجرا , پرحادثه , دلير , مخاطره طلب , حادثه جو
-
استونسن
لغتنامه دهخدا
استونسن . [ اِ ت ِ وِ س ُ ] (اِخ ) رابرت لوئیس . رمان نویس انگلیسی ، مولد ادیمبورگ (1850 - 1894 م .). وی هنرمندی خود را در رمانهای پرحادثه نشان داده است .
-
سنت اگوستن
لغتنامه دهخدا
سنت اگوستن . [ س َ اُ ت َ ] (اِخ ) متولد بسال 354 و متوفی بسال 430 م . کشیش هیپون نزدیک شهر بن پسر سنت مونیک پس از جوانیی پرحادثه وی بوسیله ٔمواعظ سنت آمبرواز هدایت شد و مشهورترین آباء کلیسای لاتینی گردید. آثار عمده ٔ او عبارتند از: شهر خدا و اعترافا...
-
اگوستن
لغتنامه دهخدا
اگوستن . [ اُ ت َ ] (اِخ ) اگوستن سن . (قدیس )کشیش هیپون (نزدیک شهر بن ) پسر سنت مونیک (354 - 430 م .). پس از دوران جوانی پرحادثه ، وی بوسیله ٔ مواعظ سنت آمبروآز هدایت شد و مشهورترین آبای کلیسای لاتینی گردید. آثار عمده ٔ اوعبارتند از «شهر خدا» و «اعت...
-
بشیر
لغتنامه دهخدا
بشیر. [ ب َ ] (اِخ ) ابن قاسم بن عمر شهابی از بزرگترین امرای شهابیان بود که در لبنان و وادی التیم سوریه اهمیت و شکوه فراوان داشتند. وی در قریه ٔ غزیر (نزدیک بیروت ) متولد شد. در کودکی پدررا از دست داد و بعدها بمراتب عالی رسید. از آنجمله امارت لبنان ب...
-
درام
لغتنامه دهخدا
درام . [ دِ ] (فرانسوی ، اِ) نمایشنامه و داستانی که موضوع آن غم انگیز و شادی بخش باشد. (اصطلاح تآتر) لفظی که گاه بمعنی تئاتر بطور کلی و گاه به معنی جنبه های خاص هنر نمایش بکار میرود. اصل یونانی این کلمه ، «دراما» است به معنی «کاری که میشود» یا «عملی ...
-
چوبین
لغتنامه دهخدا
چوبین . (اِخ ) بهرام یا وهرام لقب بهرام ششم سردار هرمزچهارم پادشاه ساسانیست که از مردم ری و پسر وهرام گشنسب و از دودمان بزرگ مهران بود. فرماندهی توانا بود و محبوب لشکریان و پر از کبر و ادعا و از این جهت شباهتی به بزرگان عهد ملوک الطوایفی قدیم داشت . ...