کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرت و پلا شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
کج و لوس شدن
لغتنامه دهخدا
کج و لوس شدن . [ ک َ ج ُ ل َ / لو ش ُ دَ ] (مص مرکب )فالج پیدا آمدن یا تغییر شکل دادن پاره ای از روی یابدن . کج شدن دهان و دست بر اثر عارضه ٔ نوعی بیماری چنانکه مرد مبتلا به فالج و لقوه . (یادداشت مؤلف ).
-
گم و گور شدن
لغتنامه دهخدا
گم و گور شدن . [ گ ُ م ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) در تداول عامه ، مفقود شدن . از بین رفتن . گم شدن .
-
گیج و گنگ شدن
لغتنامه دهخدا
گیج و گنگ شدن . [ ج ُ گ ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) حیران و بیزبان شدن . سرگشته و خاموش گشتن .
-
هاج و واج شدن
لغتنامه دهخدا
هاج و واج شدن . [ ج ُ ش ُ ] (مص مرکب ) سرگردان شدن . متحیر شدن . || گیج شدن .
-
آش و لاش شدن
فرهنگ فارسی معین
(شُ شُ دَ) (مص ل .) 1 - از هم پاشیدن . 2 - عفونی شدن زخم .
-
تار و مار شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .) از هم پاشیده شدن .
-
پوست و استخوان شدن
فرهنگ فارسی معین
(تُ اُ تُ خا. شُ دَ) (مص ل .) لاغر و بسیار نزار شدن .
-
آش و لاش شدن
لغتنامه دهخدا
آش و لاش شدن . [ ش ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متلاشی شدن . از هم پاشیدن ، چنانکه مردار و جیفه ای . || سخت ریمناک و منبسط گشتن ، چنانکه ریشی .
-
چاق و چله شدن
لغتنامه دهخدا
چاق و چله شدن . [ ق ُ چ ِل ْ ل َ / ل ِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) فربه شدن . سمین شدن . پروار شدن . پرگوشت و پر چربی شدن . تنومند شدن . || شفا یافتن . معالجه شدن . تندرست شدن . بهبود یافتن . و رجوع به چاق شدن و فربه شدن شود.
-
پیر و کور شدن
لغتنامه دهخدا
پیر و کور شدن . [رُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سخت ناتوان شدن از کهنسالی .
-
تال و مال شدن
لغتنامه دهخدا
تال و مال شدن . [ ل ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) پریشان شدن . پراکنده شدن : شد از بی شبانی رمه تال و مال همه دشت تن بود بی دست و یال . فردوسی .تهمتن به زابلستان است و زال شود کار ایران همه تال و مال . فردوسی .شد تال و مال لشکر صبرم ز جوق شوق تا ابروی تو همچ...
-
سرخ و زرد شدن
لغتنامه دهخدا
سرخ و زرد شدن . [ س ُ خ ُ زَ ش ُ دَ] (مص مرکب ) خجل شدن . (مجموعه ٔ مترادفات ص 134). حالتی است که در هنگام خجالت روی دهد و مطلق سرخ و زرد شدن هم کنایه از خجالت باشد. (آنندراج ) : نیست گلزار جهان را گه بهار و گه خزان سرخ و زرد از خجلت روی تو گردد هر ز...
-
له و په شدن
لغتنامه دهخدا
له و په شدن . [ ل ِ هَُ پ ِه ْ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) له و لورده شدن . خرد و خاکشی شدن . سخت لِه شدن ، چنانکه گوشت کوفته در هاون .
-
له و لورده شدن
لغتنامه دهخدا
له و لورده شدن . [ ل ِ هَُ ل َ وَ دَ / دِ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) سخت له شدن . خرد و خاکشی شدن . له و په شدن .
-
لت و پار شدن
لغتنامه دهخدا
لت و پار شدن . [ ل َ ت ُ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) متفرق و پراکنده شدن . جزٔجزء و پاره پاره شدن . پاره پاره و لخت لخت شدن . پریشان شدن .- لت و پار شدن گروهی ؛ هر یک در گوشه ای از خانه بی بستری و بی نظمی خفتن از طول بیداری یا ماندگی بسیار. پراکنده خفتن . ||...