کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرت و پلا شدن پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
پرت و پلا شدن
معنی
( ~. شُ دَ) (مص ل .) پراکنده شدن ، متفرق شدن .
فرهنگ فارسی معین
دیکشنری
نتیجهای یافت نگردید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرت و پلا شدن
فرهنگ فارسی معین
( ~. شُ دَ) (مص ل .) پراکنده شدن ، متفرق شدن .
-
واژههای مشابه
-
پرت کردن
فرهنگ فارسی معین
(پَ. کَ دَ) (مص م .) 1 - دور انداختن . 2 - فکر کسی را منحرف کردن .
-
پرت کردن
لغتنامه دهخدا
پرت کردن . [ پ َ ک َ دَ ] (مص مرکب ) بقوّت افکندن .- پرت کردن حواس کسی را ؛ حواس او را مختلط کردن .
-
پرت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
ارتطم , اقذف , انتفاضة , انطلاق , خجول , رمية , علاقة موقتة
-
حواس پرت
دیکشنری فارسی به عربی
شارد الذهن
-
پِرت کِردن
لهجه و گویش بختیاری
pert kerdan پرت کردن، دور انداختن.
-
distractor
حواسپرتکن
واژههای مصوّب فرهنگستان
[روانشناسی] محرکی که باعث انحراف از توجه به یک موضوع مشخص میشود
-
پرت شدگی از موضوع
دیکشنری فارسی به عربی
استطراد
-
بامنجنیق پرت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
منجنيق
-
حواس پرت،حواس پرتی
لهجه و گویش تهرانی
بیدقت/بیدقتی
-
حواس(کسی را) پرت کردن
دیکشنری فارسی به عربی
اصرف انتباهه
-
جستوجو در متن
-
پخش و پلا
لغتنامه دهخدا
پخش و پلا. [پ َ ش ُ پ َ ] (ص مرکب ، از اتباع ) از اتباع . تار و مار. ترت و پَرت . تَرت و مَرت . تند و خند. پَرت و پلا.- پخش و پلا کردن ؛ پراکندن . متفرق ساختن .
-
پخش و پلا
فرهنگ فارسی معین
( ~ُ پَ) (ص مر.) 1 - تار و مار، پراکنده . 2 - پرت و پلا.