کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
پرتگاه دار پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
پرتگاه دار
دیکشنری فارسی به عربی
فظ
-
واژههای مشابه
-
پرتگاه عظیم
دیکشنری فارسی به عربی
هوة
-
صخره پرتگاه
دیکشنری فارسی به عربی
منحدر
-
جستوجو در متن
-
abrupt
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ناگهان، ناگهانی، تند، غیر منتظره، درشت، پرتگاه دار، بی خبر
-
منحدر
دیکشنری عربی به فارسی
تخته سنگ , صخره , خم کردن , کج کردن , متمايل شدن , مستعد شدن , سرازير کردن , شيب دادن , متمايل کردن , شيب , صخره پرتگاه , پرتگاه , سراشيبي تند , شيب دار , زمين سراشيب , سرازيري , سربالا يي , کجي , انحراف , سراشيب کردن , سرازير شدن
-
فظ
دیکشنری عربی به فارسی
تند , پرتگاه دار , سراشيبي , ناگهان , ناگهاني , بيخبر , درشت , جداکردن , خشن , بي نزاکت , دهاتي , بي ادب , بي ادبانه , سيل زده کردن , از اب پوشانيدن , زير سيل پوشاندن , اشباع کردن , عوامانه , عاميانه , پست , رکيک , مبتذل
-
گاه
لغتنامه دهخدا
گاه . (اِ) عصر. دوره . زمان : و از خلق نخست که را آفرید از گاه آدم تا این زمانه . (ترجمه ٔ طبری بلعمی ).چنین تا بگاه سکندر رسیدز شاهان هر آنکس که آن تخت دید. فردوسی .باده ای چون گلاب روشن و تلخ مانده در خم ز گاه آدم باز. فرخی .هر شاعری به گاه امیری ب...